تاریخ خبر: کد خبر: 4967

واکنش گسترده به طنزهای جنسیت‌زده:

چرا زن‌ها به طنزهای ضد زن می‌خندند؟

واکنش گسترده به طنزهای جنسیت‌زده در ایران که به تازگی در شبکه‌های مجازی و اجتماعی بالا گرفته است، بار دیگر اهمیت بررسی این پدیده را هم‌چون نمادی از خشونت روانی علیه زنان برجسته کرده است.

چرا زن‌ها به طنزهای ضد زن می‌خندند؟

به گزارش قاصدنیوز، دختران در کنار طنزها و پیامک‌های جنسیت زده‌ای که در موردشان ساخته و پخش می‌شود، بعضاً خود دست به تولید پیام‌هایی به‌صورت کلیپ و فیلم‌های کوتاه می‌زنند تا در ظاهر، پیام‌آور فاعلیت و تولیدکننده بودن دختران در فضای مجازی باشند، اما همین کلیپ‌ها که مشخص نیست دارای چه هدفی است و به ساده‌ترین و سطحی‌ترین مسائل و عبارات می‌پردازد، به‌سرعت دستمایه دیگری می‌شود برای ساخت کلیپ‌های مشابه پسرانه به شیوه‌ای تمسخرآمیز و تحقیرکننده.

 

«دختره زنگ‌زده برای بلیط کنسرت، گفت چنده؟: گفتم: 40 تومانی، 60 تومانی و 70 تومانی. گفت اینا چه فرقی داره؟ گفتم بستگی داره شما کجا بشینین؟ گفت ما عباس‌آباد می‌شینیم.... خدایا اینو اصلاً شفا نده بذار بهش بخندیم!»

 

پیام‌هایی از این دست روزمره‌ترین جوک‌هایی است که هر فردی که در یکی از گروه‌های وایبری عضو باشد، با آن مواجه می‌شود. سن، جنس، طبقه اجتماعی، قومیت و شغل و تحصیلات افراد تأثیری در میزان دریافت این پیام‌های طنز جنسیتی ندارد.؛ چرا که هر کس که به فراخور حال خویش در چند گروه وایبری عضو باشد، حداقل در یکی از گروه‌ها با این پیام‌ها رو‌به‌رو می‌شود. این روزها همه‌جا از جمع‌های دوستانه و اقوام گرفته تا پیامک‌های تلفنی و شبکه‌های اجتماعی، با انبوهی از این نوع جوک‌ها مواجه هستیم.

 

شوخی‌هایی که درباره آئین شوهر یابی و شوهرداری زنان، استفاده از واژه‌هایی چون «ترشیده»، اشاره به توجه زنان به حساب بانکی مردان هم‌چون مهم‌ترین معیار موفقیت در انتخاب شوهر و… همگی ازجمله سوژه‌هایی است ک در این پیام‌ها استفاده‌شده و به‌تحقیر زنان می‌پردازد.

 

واکنش گسترده به طنزهای جنسیت‌زده در ایران که به تازگی در شبکه‌های مجازی و اجتماعی بالا گرفته است، بار دیگر اهمیت بررسی این پدیده را هم‌چون نمادی از خشونت روانی علیه زنان برجسته کرده است.

 

در واقع از آن‌جاکه وایبر و دیگر شبکه‌های اندرویدی قسمتی از سیستم‌های فن‌آوری‌های اطلاعاتی مجازی هستند که مهم‌ترین کارکرد و هدف‌شان از میان بردن تبعیض و ایجاد برابری در دسترسی به اطلاعات برای گروه‌های حاشیه‌ای مانند زنان و قومیت‌ها بوده است، کاهش شکاف جنسیتی و خشونت علیه زنان از اصلی‌ترین امیدهای آنانی بود که به دنبال ایجاد دنیای بهتری برای زنان بودند.

 

دنیای مجازی البته که به واقع توانسته است میزانی از برابری در تولید و مصرف محتوا میان مخاطبین خود در سراسر جهان برقرار کند. دسترسی همه افراد با طبقات اجتماعی گوناگون را به اطلاعات مختلف آسان کرده و خصوصاً برای زنان موقعیتی ایجاد کرده است تا از آن طریق به خودابرازی دست بزنند.

 

اما در کنار این ‌همه، آن‌چه بیش از هر چیز دیگری امروزه از این رسانه‌های مجازی و خصوصاً انواع اندرویدی آن نصیب گشته، خشونت‌های مدرن اجتماعی علیه زنان است. برساخته‌کردن تبعیض و تقویت کلیشه‌های جنسیتی در قالب جوک‌هایی که به‌تحقیر و تمسخر دختران می‌پردازند، امروزه به اولین هدف شبکه‌های اجتماعی در تلفن‌های همراه بدل شده است.

 

در این پیام‌ها دختران موجوداتی در نظر گرفته می‌شوند که سطح هوش عمومی و اجتماعی‌شان پایین است، معنی اصطلاحات و گفتگوهای عمومی را درک نمی‌کنند، معانی مجازی حرف‌ها را در روابط روزمره نمی‌فهمند و درنهایت همان رسانه‌ای که صنعت مد و پیروی از الگوهای زیبایی را برایشان ترسیم می‌کند، به تمسخر و تحقیر پیروی آن‌ها از الگوهای خودساخته‌اش دست می‌زند.

 

از طرف دیگر دختران در کنار طنزها و پیامک‌های جنسیت زده‌ای که در موردشان ساخته و پخش می‌شود، بعضاً خود دست به تولید پیام‌هایی به‌صورت کلیپ و فیلم‌های کوتاه می‌زنند تا در ظاهر، پیام‌آور فاعلیت و تولیدکننده‌بودن دختران در فضای مجازی باشند، اما همین کلیپ‌ها که مشخص نیست دارای چه هدفی است و به ساده‌ترین و سطحی‌ترین مسائل و عبارات می‌پردازد، به‌سرعت دستمایه دیگری می‌شود برای ساخت کلیپ‌های مشابه پسرانه به شیوه‌ای تمسخرآمیز و تحقیرکننده.

 

مدافعان این‌گونه شوخی‌ها و طنزها اما، این‌گونه «حساسیت» را نسبت به یک «شوخی جنسی» زیاده‌روی فمینیستی خوانده و آن‌ها را به رفتار پلیسی در وادارکردن افراد به سانسور زبان و افکار خود متهم می‌سازند.

 

آن‌ها شوخی، متلک و جوک‌ها را فاقد آن بار ارزشی می‌دانند که بتواند نمادی از جنسیت‌زدگی در کلام و ادبیات باشد. این ادعا اما بسیار مسئله‌برانگیز است. شوخی، متلک، جوک و طنز، مستقل از ارزش ادبی و هنری و یا مبتذل‌بودن آن، بخشی از فرهنگ‌عامه در یک جامعه را به نمایش می‌گذارد.

 

شالوده نگاه‌های جنسیتی و تحقیرآمیز در پیامک‌ها

سکسیسم (جنسیت‌پرستی، جنسیت‌گرایی) شالوده اقتدار مردسالاری و ایدئولوژی مشروعیت بخشنده به روابطی است که در آن مردان موقعیتی فرادست و زنان موقعیتی فرودست می‌یابند. واژه سکسیسم که توسط جنبش زنان در دهه شصت و هفتاد میلادی از تبارشناسی واژه راسیسم (نژادگرایی و نژادپرستی) الهام گرفته‌ شده، تأکیدی است بر این‌که نظام نابرابر جنسیتی قدرت محصول فرآیندی «طبیعی» نبوده، بلکه محصول تبعیض ساختاری است.

 

به عبارت روشن‌تر سکسیسم همچون راسیسم بر نوعی جداسازی و تفکیک نقش‌های جنسیتی، دوانگاری، تحقیر و تبعیض سیستماتیک «دیگری» استوار است که فرادستی گروهی را همچون هنجار و فرودستی «دیگری» به‌مثابه گروهی «متفاوت» در نظام قدرت سامان می‌دهد.

 

علاوه بر آن، سکسیسم در فرهنگ، ادبیات و زبان روزمره، ضرب‌المثل‌ها، طنزها، جوک‌ها و جملات قصار نیز مورد نقد قرارگرفته است. گسترش آگاهی جنسیتی و ضدتبعیض که نقش مهمی در این‌گونه نقدها و «حساسیت‌ها» داشته، به‌نوبه خود مشروعیت این گفتمان را بیش‌ازپیش به زیر پرسش برده است.

 

ادبیات، واژه‌ها و مفاهیمی جنسیت‌زده که زنانگی را با جنس دوم، ابژه جنسی و موجودی «عجیب و متفاوت» توضیح داده و موضوع آن تحقیر، تمسخر و آزار جنسی و روانی زنان است، نوعی اعمال خشونت روانی است که به‌قصد تحکیم سلطه مردان اعمال می‌شود. زبان، کلام و ادبیات، پدیده‌ای منفعل و صرفاً «بازتابی» از روابط اجتماعی نیست، بلکه خود در بازتولید و مشروعیت بخشیدن به آن روابط نقش مهمی دارد. هم ازاین‌رو نقد زبان، ادبیات و واژه‌های سکسیستی بخشی از مبارزه علیه گفتمان‌هایی است که ظاهراً به طنز، قصد تحقیر و تمسخر زنان را دارند.

 

لذا جوک‌ها، متلک‌ها و شوخی‌هایی که به‌تحقیر زنان و اقلیت‌های قومی و دیگر گروه‌های فرودست در نظام نابرابر قدرت می‌پردازد، مستقل از این‌که شفاهی و یا کتبی‌اند، مبتذل و زمخت و یا ملیح و شیرین‌اند، جلوه‌ای از باورهایی هستند که نابرابری قدرت را با استفاده از مزاح و «لطافت زبانی» (لطیفه) مشروعیت بخشیده و به تبعیض و تحقیر گروهی، مهر تأیید می‌زنند.

 

فقر حرمت و خودارزشمندی در افراد؛ مهم‌ترین عامل ترویج این طنزها

فاطمه عزیززاده، روانشناس و مشاوره خانواده دراین‌باره در گفتگو با مهرخانه اظهار داشت: مهم‌ترین نکته‌ای که در رابطه با دلایل افراد برای تولید و بازتولید این دست از پیام‌ها می‌توان در نظر گرفت، بحث عدم وجود عزت‌نفس و حرمت در شخصیت افراد و خصوصاً دختران است.

 

وی ادامه داد: در روانشناسی کودک اصطلاحی داریم با عنوان «حرمت تن» که به کودک حتی نحوه مواجهه با بدن خویش آموزش داده می‌شود؛ درحالی‌که از آن مهم‌تر حرمت وجود، شخصیت و اندیشه آدمی است که اگر نباشد، افراد هر تحقیر و تمسخری را در رابطه با «خود» پذیرفته و به آن می‌خندند. زمانی‌که افراد فاقد حس خود ارزشمندی باشند، نه‌تنها به انتقال و پخش پیامک‌هایی که ضدارزش‌های روحی و وجودی‌شان است، دست می‌زنند، بلکه می‌توانند تولیدکننده آن نیز باشند.

 

این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی درنهایت تصریح کرد: در دو حوزه می‌توانیم از راهکارهایی برای حذف این فضا و ترویج پیامک‌های سخیف جنسیتی در شبکه‌های اجتماعی صحبت کنیم. یکی در حوزه خرد که مهم‌ترین راهکار همان تقویت عزت‌نفس و حس حرمت و خود ارزشمندی در دختران‌مان است و در حوزه کلان که به‌واقع احتیاج به فرهنگ‌سازی داریم. این فرهنگ‌سازی نباید در حد یک حرف و بیانیه کلی باشد، بلکه باید به شکل تلاش مداوم و برنامه‌ریزی‌شده یک گروه قوی باشد که تشکیل‌ شده تا آن‌قدر در حوزه‌های مجازی به اثرات مخرب و ویران‌گر این قبیل پیامک‌ها بر سبک زندگی روزمره زنان و دختران اشاره کند تا افراد و خصوصاً خود دختران دست از انتشار این قبیل مضامین به‌اصطلاح طنز بردارند.

 

واکنش افراد نسبت به هشدار به انتقال پیامک‌های تحقیرآمیز

گرچه شروع نگاه ضد زن در جامعه تقصیر اعضای فعلی جامعه نیست، ولی مسئولیت ادامه حیات آن با آن‌هاست. اعضای جامعه در رفتارهای اجتماعی خودآگاهانه و ناآگاهانه نگاه زن‌ستیز را تقویت می‌کنند. یکی از این رفتارها تولید و پخش و حتی خندیدن به جوک‌های جنسیتی است.

 

در این میان کسانی هستند که این روند را نمی‌پسندند و به هجوم بهمنی از جوک‌های جنسیتی در اجتماع نقد دارند. معترضین به این قبیل جوک‌ها معمولاً با چه برخورد و استدلال‌هایی از سمت طرفداران این نوع جوک مواجه می‌شوند؟ در ادامه به واکنش‌های افرادی که در مقابل اعتراض و انتقاد از این پیام‌ها نشان داده می‌شود، در یک دسته‌بندی کلی اشاره خواهیم کرد. انتقادهایی که از سوی یکی از اعضای گروه نسبت به طنزهای صدزن انجام‌شده و بازخوردهایی که در این میان از زنان یا مردان گرفته‌ شده است.

 

الف: کاسه داغ‌تر از آش نباش!

اولین واکنشی که گاه در بین بعضی از اعضای گروه سوژه جوک دیده می‌‌شود، پذیرفتن آن است. این نوع واکنش «سرکوب درونی‌شده» نامیده می‌‌شود. در این حالت شخص ویژگی‌هایی را که استریوتایپ‌ها برای او می‌سازند باور می‌‌کند و خود را درون آن کلیشه‌ها می‌گنجاند. مثلاً می‌‌پذیرد که به دلیل جنسیت‌اش دارای ویژگی‌‌هایی مثل کم‌هوشی، سطحی‌نگری، پیروی کورکورانه از صنعت مد، یا ناتوانی در حرفه‌های خاصی است و منفعل می‌‌شود. به همین دلیل وقتی در گروهی کسی به این پیام‌ها اعتراض می‌کند، برخی دختران در جواب او می‌گویند: «ما که مشکلی نداریم؛ کاسه داغ‌تر از آش نباش!» خصوصاً اگر گوینده انتقاد، یک مرد باشد.

 

انکار تأثیر جوک‌‌ها با درونی‌کردن آن‌ها از طرف اعضای گروه سوژه، دلیل قانع‌کننده‌ای برای رد مخرب‌بودن جوک‌های جنسیتی نیست. درواقع نه‌تنها اعضای گروه (جنسیتی)، بلکه دیگران هم حق‌دارند نسبت به خطرات جوک‌های سکسیستی اعتراض داشته باشند؛ زیرا همه گروه‌های مردم در جامعه باهم زندگی می‌کنند و آسیب‌های اجتماعی می‌تواند در درجات مختلف همه‌جامعه را تحت‌تأثیر قرار دهد.

 

ب: ضدحال نباش، فقط می‌خواهیم دورهم خوش باشیم!

یکی از کارکردهای جوک ایجاد احساس صمیمیت و همبستگی بین اعضای یک گروه است. جوک‌ها معمولاً زمینه‌ای تاریخی- اجتماعی دارند که دانستن آن برای گرفتن نکته خنده‌دار جوک لازم است. گفتنِ جوک نشان خوش‌مشربی‌ست و همبستگی گروهی را یادآوری و آزمایش می‌‌کند و خندیدن به جوک، پاسخ مثبتی است به نشان خوش‌مشربی متقابل، دانستن تاریخ جوک، و تحکیم همبستگی گروهی.

 

پس خندیدن به جوک صرفاً علامت شادی نیست، بلکه کارکردهای اجتماعی دیگری نیز دارد. اگر در یک جمع کسی به جوکی نخندد، به این حساب گذاشته می‌شود که یا با گروه در مورد زمینه جوک تاریخ مشترک ندارد و به همین دلیل به‌اصطلاح «جوک را نگرفته»  و یا این‌که به محتوای جوک اعتراض دارد. در هر دو حال نخندیدن به جوک نشان از افتادنِ فاصله در بین اعضای گروه دارد و از طرف اعضا پسندیده نمی‌‌شود. به همین دلیل خصوصاً در گروه‌های صمیمانه‌تر و یا فامیلی مشاهده می‌کنیم که اگر کسی از اعضا انتقادی به پیامک‌های ضد زن داشته باشد، در جواب می‌شنود: ضدحال نباش...جوگیر نشو... فلسفه نگو...بابا باکلاس... و خلاصه به‌نوعی از جمع طرد می‌شود.

 

در این موقعیت اعضای گروه اغلب برای حفظ همبستگی خود به‌جای نقد جوک، پیکان حمله را به‌سوی شخص معترض می‌گردانند. در مورد جوک‌های جنسیتی، او را متهم می‌کنند به کم‌ظرفیتی، ضدحالی، عقده‌ای‌بودن، زیادی حساس‌بودن و... . به همین دلیل اغلب آدم‌ها ترجیح می‌دهند که برای پرهیز از تنش و طردشدن از گروه، به روال عادی پیوسته و به جوک بخندند.

 

خندیدن گرچه ساده‌ترین و عادی‌ترین واکنش به جوک است و معمولاً ناخودآگاه اتفاق می‌افتد، یک عمل اجتماعی هدفمند و تأثیرگذار است. هدف آن تقویت ارتباط گروهی است و تأثیر آن تسریع پخش جوک و پیام آن. یافته‌های پژوهش‌‌های انسان‌‌شناسی مربوط به جوک‌های استریو تایپ‌ساز جنسیتی نشان می‌دهد که هم تولید و هم خندیدن به این‌گونه جوک‌ها در زیرمجموعه رفتار سکسیستی قرار می‌گیرد.

 

در این متون تولید و پخش جوک‌های جنسیتی، سکسیسم فعال(active)  و خندیدن به این جوک‌ها، سکسیسم منفعل(passive)  نامیده می‌شود. به‌این‌ترتیب تصمیم برای خندیدن یا نخندیدن به یک جوک، تصمیمی اجتماعی‌ست و معمولاً نخندیدن به آن آگاهی و عاملیت و شجاعت بیشتری می‌‌طلبد. کسی که در جمع به جوکی سکسیتی نمی‌‌خندد، نمی‌‌خواهد در تقویت و ادامه حیات نگاه ضد زن مشارکت کند. او با نخندیدن، با این نگاه مقابله می‌‌کند. قصد او نه سست‌کردن پیوند گروهی، بلکه رشد وجدان جمعی است.

 

ج: باور کن همین‌جوری‌اند؛ من خودم دیدم که می‌گم!

تبعیض و جوک‌های استریوتایپ‌‌ساز به دنبال یکدیگر درون یک دور باطل حرکت می‌کنند. این دو دائم از یکدیگر تغذیه می‌‌شوند و به رشد هم کمک می‌‌کنند. جوک‌های جنسیتی از طرفی خود بر اساس باورهای رایج، از ویژگی‌‌های یک گروه از مردم ساخته می‌‌شوند و از طرفی با بی‌اعتنایی به ریشه‌های شکل‌گیری آن باورها ،به‌جای نقد دلایل به وجود آمدنشان، آن‌ها را تقویت می‌کنند.

 

یکی از واکنش‌های رایج در دفاع از جوک‌های جنسیتی شاهدآوردن از مشاهدات شخصی و اظهاراتی از قبیل «من خودم دیده‌ام...» در تأیید صحت آن استریوتایپ‌هاست. شاهد و مثال می‌آورند که خودشان با فلان فرد از نزدیک زندگی کرده‌اند و به چشم خود دیده‌اند که این ویژگی‌‌ها (مثلاً کم‌هوشی) در مورد این گروه صدق می‌‌کند و یا حتی خودشان گاهی این رفتار (اهمیت شوهر یابی) را داشته‌اند.

 

اشکال این استدلال این است که این اشخاص یا مشاهدات موردی خود را به‌کل تعمیم می‌‌دهند و یا نگاهی سطحی به موضوع داشته و به ریشه‌های تبعیض‌آمیز آن‌چه مشاهده کرده‌اند، بی‌اعتنا هستند. در این روش، جوک محلی می‌شود برای بازتولید استریوتایپ‌هایی که شکل‌گیری آن ریشه در تعابیر نادرست از شرایط تبعیض‌آمیز زندگی گروه‌‌های سوژه دارد.

 

تأمل در ریشه‌های شکل‌گیری این استریوتایپ‌ها نشان می‌دهد که با سوژه خنده قراردادن یک ویژگی نامطلوب و ربط دادن آن با یک نشان جنسیتی (مثل کم‌هوش بودن دختران یا پیروی کورکورانه از صنعت مد) مسائلی ریشه‌ای مثل تبلیغات گسترده، محرومیت، تربیت جنسیتی، فقر، و دیگر شرایط تبعیض‌آمیزی که موجب بروز مشکلاتی (سطحی‌ماندن) می‌شوند، نادیده گرفته می‌‌شود. به عبارتی آن‌چه به آن خندیده می‌‌شود نه کم‌هوشی، بلکه محرومیت و خشونت است.

 

این جوک‌‌ها هم‌چون بادام‌‌های تلخ نمک‌سودشده‌ای هستند که اگر خوب جویده و درک شوند، تلخی ظلم نهفته در هسته آن دهان را می‌گزد و کام را تلخ می‌کند. به همین دلیل است که مصرف‌کنند‌گان آن معمولاً آن را نجویده به‌سرعت یکی بعد از دیگری قورت می‌‌دهند.

 

سخن آخر

جوک‌های جنسیتی نه‌تنها به دلیل اهانت‌آمیزبودنشان، بلکه ازآن‌جایی‌که استریوتایپ‌سازی می‌کنند و گروهی از مردم را در یک دسته با ویژگی‌های ثابت قرار می‌دهند، مخرب هستند. اثر مخرب این جوک‌‌ها برای همه، حتی خود اعضای گروه سوژه، به‌آسانی قابل ‌مشاهده نیست. تأثیر این جوک‌ها در زندگی اعضای این گروه‌‌ها می‌تواند غیرمستقیم و در بلندمدت باشد.

 

دختری که از کودکی تا بزگسالی از ترس مورد تمسخر واقع‌شدن از بعضی از فعالیت‌‌ها اجتناب کرده است، شاید هیچ‌وقت متوجه دلیل سرکوب استعدادهایش نشود. از طرفی میزان تأثیر مخرب این جوک‌ها بر همه اعضای یک گروه یکسان نیست. به همین خاطر بعضی از اعضای این گروه‌ها خود از این جوک‌ها استقبال می‌کنند و تأثیرش را در زندگی خود و هم‌گروهی‌هایشان انکار می‌کنند؛ چون یا خودشان شخصاً تأثیر این جوک‌‌ها را در زندگی‌شان تجربه نکرده‌اند و یا متوجه آن نبوده‌اند.

 

بی‌تردید شوخ‌طبعی و بذله‌گویی اگر به‌جا و مناسب باشند، خصوصیاتی مثبت هستند. جوک می‌‌تواند فضای اجتماعی را صمیمی و گرم کند و طنز سازنده، مشکلات اجتماعی و سیاسی را مطرح می‌‌کند و موجب بالا رفتن آگاهی اجتماعی می‌‌شود، ولی جوک‌هایی که گروهی از مردم را بر اساس قومیت یا جنسیت‌شان در کلیشه‌های ثابت و بسته قرار می‌‌دهد و به نقش خود در آسیب‌های اجتماعی بی‌اعتنا هستند، راه خوبی برای رسیدن به این اهداف نیستند.

 

منبع: مهرخانه

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون