تاریخ خبر: کد خبر: 9144

نکاتی چند درباره جوابیه شبکه ماهواره ای ثامن

چرا جناب آقای معاونیان کماکان برای رسانه های معلوم الحال جذاب است؟ / آیا می توان در سیاست خود را حامی جمهوری اسلامی نشان داد اما پایه های اعتقادی و فکری این نظام را اینگونه به توهین کشید؟ آیا این حرکت مبتنی بر یک برداشت ناصحیح است یا در پازل یک اقدام و سناریوی مشکوک؟ / "چند جوانی که سرشان از ماتحتشان در نمی آید " پاسخ شما به منتقدان است؟

نکاتی چند درباره جوابیه شبکه ماهواره ای ثامن

به گزارش «قاصد نیوز» پیرو درج مطلبی در این رسانه در خصوص برگزاری برنامه‌های شبکه ماهواره‌ای ثامن با محوریت آقای حامدرضا معاونیان در عتبه مقدسه معصومیه سلام‌الله‌علیها که تاکید آن مطلب ناظر به استفاده از این فرد هتاک در قالب برنامه مدنظر بود، شبکه ثامن جوابیه‌ای را به این رسانه ارائه نمود که طبق وظیفه رسانه ای باید منعکس شود، لذا قاصدنیوز به عنوان یک رسانه مستقل، ضمن انعکاس جوابیه شبکه ثامن، موضوع مورد تاکید خود را مجدد مطرح می کند تا اصل موضوع برای مخاطبان محترم تبیین گردد:

 

1- بر خلاف جوابیه صادره، اساساً نقد اخیر «قاصدنیوز»، معطوف به قانونی یا غیرقانونی بودن ضبط برنامه‌ی شبکه ثامن در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها نبوده است؛ که البته نفس حضور این شبکه با مالکیت آقای معاونیان،در این سطح در حرم، نقطه ی سوال پرسشگران از تولیت حرم قم می باشد. موضوع عضویت این شبکه در اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های اسلامی نیز بحثی دیگر است که قاصدنیوز قصد ورود به آن را ندارد.

معاونیان

2- محور سوال و نقدِ «قاصدنیوز» پیرامون کنش و واکنش‌های سخنرانِ اصلی و ظاهراً مالکِ این شبکه است که در جوابیه ارسالی کمتر بدان پرداخته شده است:

 

الف) این اتفاق بهانه ای شد تا رسانه منسوب به آقای معاونیان، به نقل از ایشان ابراز برائت و انزجاری -گرچه غیرصریح- نسبت به رهبر جریان تشیع لندنی یعنی سید صادق شیرازی نمایند که «قاصدنیوز» آن را به فال نیک می‌گیرد و تبریک می‌گوید و قطعا از منبری مشهوری مانند ایشان توقع همین اعلام برائت و انزجار نسبت به تشیع انگلیسی و علی الخصوص رهبر این تفکربود . این اعلام برائت میتواند برای بسیاری از دوستداران اهل بیت علیهم السلام تبیین کننده و راهگشا باشد. امید است این موضع ایشان بصورت رسمی در منبرهای آتی بیان گردد تا شبهات ذهنی مرتفع گردد.

 

اما با وجود این، کماکان سوالات بی‌پاسخی وجود دارد:

* در یک بررسیِ آشکار رسانه ای ملاحظه میشود که آقای معاونیان مورد سوء استفاده جدی شبکه رسانه های وابسته به طیف شیرازی است که باعث گردیده برخلاف اعلام برائت ایشان همچنان جذابیت رسانه ای برای این شبکه ها داشته باشد.

 

* به راستی جذابیت آقای معاونیان برای شبکه امام حسین که از بودجه مستقیم جریان شیعه لندنی ارتزاق میشود چیست؟ جذابیت معاونیان برای شبکه معلوم الحال ماهواره ای «بیت العباس» چیست که برنامه ها و سخنرانی های وی در آن پخش و به روی آنتن می رود؟

معاونیان تشیع لندنی شبکه امام حسین

* در بخشی از جوابیه اشاره به عکس معروف آقای معاونیان با صادق شیرازی شده بو. اما به راستی آیا آقای معاونیان برای ارشاد مرجع تقلید شیعه لندنی که بر قلب شیعیان حقیقی خنجر می زند، به دیدار او رفته است؟ از سوی کدام یک از مراجع تقلید این توصیه به دیدار شده است؟ در این دیدار چه سخنانی مطرح شده است؟ پاسخ صادق شیرازی به ارشادات چه بوده است؟ بعد از این دیدار و با وجود ادامه فعالیت های این مرجع انگلیسی آیا آقای معاونیان اعلام برائت رسمی نسبت به او داشته است ؟ چرا یکبار در یک منبر رسمی ماجرای آن دیدار را بیان نمی‌کنند تا معلوم شود این مرجع انگلیسی در برابر استدلال ها و منطقی که ارائه شده چه موضوعی گرفته است ؟

معاونیان صادقی شیرازی انجمن حجتیه
عکس منتشره در رسانه رسمی سید صادق شیرازی
 

 

* پشت صحنه ارتباط و عکس یادگاری های ایشان با افراد نزدیک به شیرازی ها چیست؟ 

معاونیان و تشیع لندنی

ب) مهمتر از مواضع سیاسی و اجتماعی، عبور آقای معاونیان از مرحله نقد فکری به بیان توهین های صریح نسبت به پایه های فکری انقلاب اسلامی و جریان علمی و عرفانی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی و مرحوم علامه طباطبایی و... است.

 

در این باره رهبر معظم انقلاب دو سال پیش در رمضان 1397 خطاب به دانشجویان می فرمایند:

«آماده‌سازی فضا برای رشد معنویّت یکی از آن برترین آرزوها است که غالباً به این توجّه نیست. باید فضا جوری بشود که انسان‌هایی، امثال حاج میرزا علی‌آقای قاضی‌ها و علّامۀ طباطبائی‌ها به وجود بیایند...»

 

در جایی دیگر رهبر معظم انقلاب درباره جایگاه مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند:

«...در این انقلاب همه ى تلاشهاى اقتصادى و سیاسى و نظامى و غیر آن باید برمبناى این تجدید بناى ایمانى و فرهنگى صورت گیرد و از آن جدا نماند که جدا ماندن از آن، انحراف و در نهایت مرگ این انقلاب را معنى میدهد. با چنین تلقى اى از انقلاب میتوان شخصیت علامه ى فقید بزرگوار زمان ما را به درستى ارزیابى کرد و جایگاه حقیقى او را در مجموعه ى عظیم این انقلاب به درستى شناخت . او مجموعه اى از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقیه بود، حکیم بود، آگاه از اندوخته هاى فلسفى شرقى و غربى بود، مفسر قرآن بود، از علوم اسلامى یعنى علومى که از اسلام نشأت گرفته یا از آن تغذیه کرده است مطلع بود، از اصول، از کلام، از ادبیات، از نجوم و هیأت و ریاضیات و از برخى علوم بى نام و نشان دیگر. شخصیت او در لابلاى این دانستنیهاى بسیار به کمک ریاضتى مداوم و دراز مدت، پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود . از کسانى بود که تنها مکتب جامعى چون اسلام میتواند امثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد، چهره ى معنوى او، سیماى پرصلابت مردى بود که ایمانى استوار و عرفانى راستین را با دانشى گسترده و عمیق توأم ساخته و با آمیزه ى شگرف وجود خویش ثابت کرده بود که اسلام میتواند سوز درون دلسوختگان شیفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهیخته یکجا گرد آورد... جامعه امروز به سمت همان سر منزلى پیش می رود که او در اندیشه ى بلند خود آنرا می دید و بسوى آن بر مى انگیخت. »

 

اما آقای معاونیان بر خلاف این راهبرد عملیِ رهبر معظم انقلاب در جلسه ای و بر منبر رسول الله در روایتی جعلی و عجیب می گوید:

«...امام عصر و همه اهل بیت می‌گویند در آخرالزمان چنین فتنه هایی هست و کسانی در لباس علمای شیعه هستند که تمایل به تفلسُف و تصوّف(عرفان) دارند و خطرشان از لشکر یزید بر اصحاب الحسین بیشتر است!»

 

اما امام خمینی بنیانگذار کبیر انقلاب به امثال این افراد چه می گوید:

از امور مُهمّه‌‌اى که تَنبُّه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم- کثر اللَّه أمثالهم- باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامى از بعض علماى نَفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنى بر اصطلاحى است که آنها را از آن حظى نیست، بدون حجت شرعیه رَمى به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و عرفا و تجلّیات حقّ و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفى است یا مروج دعاوى صوفیه است، یا بافنده از پیش خود است، و بر طبق آن برهان عقلى یا حجتى شرعى ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است.

 

حال به راستی موضع مشخص جناب آقای معاونیان با راهبرد و فرمان رهبر الهی و فرزانه انقلاب اسلامی پیرامون ایجاد فضا برای رشد معنویت بر مبنای روش علمی و عرفانی مرحوم آیت الله قاضی و مرحوم علامه طباطبایی و... چیست؟

 

اعلام جنگ علنی و دشمنی و توهین و چسباندن القاب دکاندار و صوفی و... نشانی از ولایتمداری است؟ این نمونه ای از اشعار شماست:

فاش می‌گویم و‌از گفته خود مسرورم

دشمن عارف و صوفی بخود مغرورم

*

لقب عارف بر خویش نهادست ز مکر

اهل عرفان شده امروز همان صوفی شهر

خود : به خود حضرت علامه  لقب داده  جفنگ

پوستین پوش شده روبه مکار و زرنگ

 

ج) در خصوص تکفیر انسان‌ها ، بنظر می‌رسد اسلام دستورالعمل ساده و در عین حال دقیقی دارد که بسیار راهگشاست که انتطار میرود آقای معاونیان هم به آن عالم بوده و هم عامل باشند و بر روی منبر وعظ و ارشاد به موضوعات مهمتر و بنیادی تر بپردازند تا اینکه بخواهند نسبت به تکفیر اشخاصی همچون جلال الدین محمد بلخی (معروف به مولوی)، عطار و خیام اقدام نمایند که قطعا ملاحظه نموده یا شنیده اند که بزرگان دین در خصوص این فرد نظری غیر از آنچه جناب معاونیان بر روی منبر بدون ترس از خداوند رحمان بیان میدارد و اصلا لحاظی ندارند که وای اگر از پس امروز بود فردایی ... آیا همانطور که ایشان در پاسخ به یک انتقاد کوچک افراد را به دادگاه الهی حواله میدهد ، دادگاهی نیست ؟ عدل و معادی نیست؟

 

حضرتعالی بدرستی نسبت به شهادت سردار شهید سلیمانی اعلام محبت مینمایید، اما ذکر مطلبی که این سردار عارف در خصوص رابطه انسان با خدا و خواندن گفتگو زیبای بایزید بسطامی با خدا را دارد چگونه توجیه میفرمایید؟

در کنار دجله سلطان با یزید / بود روزی فارغ از خیل مرید

ناگه آوازی ز عرش کبریا / خورد بر گوشش که: ای شیخ ریا

میل آن داری که بنمایم به خلق / آنچه پنهان کرده ای در زیر دلق

تا خلایق جمله آزارت کنند / سنگ باران بر سر دارت کنند؟

گفت: یا رب میل آن داری تو هم / شمه ای از رحمتت سازم رقم؟

تا که خلقان از پرستش کم کنند / وز نماز و روزه و حج رم کنند؟

پس ندا آمد که ای شیخ فتن / نی ز ما و نی زتو رو دم مزن

مصیبت نامه عطار نیشابوری

 

و این در حالی است که ما امروز با مکتب سلیمانی باید انسان های تشنه حقیقت را برای کارزار نهایی آخرالزمان آماده نماییم . جوانانی که عمری است با زمزمه «کجایید ای شهیدان خدایی» مولوی سینه زدند و باریدند و 40 سال است که حماسه عاشورایی را در جبهه های نبرد حق علیه باطل رقم زده اند و مدال افتخار شهادت را با عنواین شهدای دفاع مقدس و شهدای هسته ای و شهدای حرم و .... بر سینه خود چسباندند بهتر است به توصیه امام راحل عارف حضرت روح الله الموسوی الخمینی عمل کنید که فرمود :

این وصیت نامه هایی که این عزیزان (شهدا) می نویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.

 

د) حضرتعالی بعنوان نماد یک روحانی که قرار است ادامه دهنده راه روحانیت راستین اسلام باشید باید بتواند در برابر نقد و انتقاد و پرسش جوانان صبور بوده و با روشنگری و سعه صدر پاسخگو باشید . حتما منشور روحانیت را مطالعه کرده اید که میفرمایند :

امروز عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه ی دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست .

 

یا در جای دیگری میفرمایند :

«حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ایها همه چیزتان را نابود کرده‌اند...»

 

علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می ‌شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. قرار است روحانیت طبیب دوار به طبه باشد و نسل جوان امروز که تشنه حقیقت میباشد را از سر چشمه زلال معارف اسلامی سیراب نماید نه اینکه در برابر دو انتقاد لب به هتاکی و فحاشی بگشاید و با لفظ " چند جوان ماتحت ناشسته " یا "چند جوانی که سرشان از ماتحتشان در نمی آید " نه تنها پاسخگویی و شبهه افکنی و روشنگری نکنید بلکه حیثیت روحانیت واقعی را نیز لکه دار نمایید .

 

در سیره کدام یک از حضرات معصومین هتاکی و توهین نسبت به تشنگان حقیقت آموخته اید ؟ یا کدام یک ازاولیاء خدا و مراجع معظم و علمای راستین پاسخ حتی دشمنان و مخالفین خود را با این ادبیات داده اند؟

 

ولایتمداری عملی، نه تعطیل کردن کلاس درس در شهادت حاج قاسم سلیمانی است و نه حرف زدن علیه داعش، بلکه در عمل ولایتمدار باشید و بر فرمان و راهبرد رهبر الهی انقلاب شورش نکنید و اگر هم نقدی دارید به برکت جمهوری اسلامی آن را بیان کنید؛ که توهین و تکفیر کار دیگران است... به راستی آیا می توان در سیاست خود را حامی جمهوری اسلامی نشان داد اما پایه های اعتقادی و فکری این نظام را اینگونه به توهین کشید؟ آیا این حرکت مبتنی بر یک برداشت ناصحیح است یا در پازل یک اقدام و سناریوی مشکوک؟

 

هـ) جناب معاونیان نیک میدانید که امروز وحدت جریان اسلام از چه اعتبار و جایگاهی برخوردار است و نیز میدانید که انقلاب اسلامی چگونه توانسته است با ارائه یک چهره عقلانی دینی همراه با شور و غیرت دینی الگویی از زندگی سعادت مندانه را به تصویر بکشاند که امروز فی المثل راهپیمایی عظیم اربعین توانسته است محور وحدت بی نظیر جامعه انسانی گردد بطوریکه مسیحیان و یهودیان را نیز وادار به شرکت در این تعظیم شعائر دینی نموده است ، در این میان دسیسه ها و نیرنگ ها متعددی از سوی دشمنان اسلام راستین و تشیع علوی در قالب فرق ضاله ای مثل تشیع انگلیسی با تبلیغ موضوعاتی همچون قمه زنی سعی در وهن تشیع و انحراف در حزن و عزای انسان ساز سید الشهدا نمایند ، نقل ذکری از جنابعالی در مراسم عاشورای سال گذشته گردیده است که بیان نموده اید: «قمه زنی وهن شیعه نیست ، وهن شیعه دزدی ها و اختلاس ها در جامعه اسلامی است»

در زشت بودن حتی یک مورد از خطا در قالب انقلاب اسلامی شک و تردیدی نیست، لیکن مطلب جنابتان در صورت صحت، تعریض به فتوای کدام مراجع معظم تقلید است؟ از این فرمایش چه کسانی سود میبرند و بواسطه این اظهار نظر ممکن است به کجاها و چه برنامه هایی دعوت شوید و کدام شبکه های رسانه ای پای کار انتشار مطالب شما بیایند؟ 

 

قاصدنیوز چنانچه نظر صریح جنابتان در خصوص تکذیب این شنیده و نیز اعلام موضع شفاف پیرامون این موضوع را دریافت نماید در یک خبر ویژه انعکاس خواهد داد.

*

به عنوان سوال آخر نیز این را مطرح می کنیم که پشت پرده آنکه از سال 94 به بعد، آقای معاونیان در شبکه ماهواره ای خود و در رسانه خود و شهر خود، امکان حضور و ضبط برنامه در آستان مقدس رضوی را نداشته است چیست؟

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون