تاریخ خبر: کد خبر: 8520

فضای مجازی که قتلگاه جوانان شده است

به قلم: میثم حسینی

فضای مجازی که قتلگاه جوانان شده است

فضای مجازی و حقیقی با گسترش شبکه‌های اجتماعی و دسترسی آسان به اینترنت دیگر امروز قابل تفکیک نیست. آنچه در فضای حقیقی رخ می‌دهد به‌سرعت در فضای مجازی با واکنش رو‌به‌رو می‌شود و آنچه در فضای مجازی منتشر می‌شود، اثرات خودش را در فضای حقیقی در کمترین زمان ممکن می‌گذارد.

 

فضای مجازی همان‌قدر که فرصت در پیش راه بشریت گذاشته است، دام‌ها و تهدید‌هایی را برای او ایجاد کرده است. متأسفانه دو دیدگاه افراطی وجود دارد؛ یکی استفاده از فضای مجازی را بی‌هیچ قید و قانونی مطالبه می‌کند و دیگری با اصل فضای مجازی مخالفت می‌کند. اما راه درست، پاک‌سازی فضای مجازی و ایمن‌سازی آن است تا بستری شود برای خدمت بیشتر به مردم و رشد و پیشرفت کشور.

 

مخاطب این یادداشت مسئولان قضایی، امنیتی، فرهنگی و... کشور و استان خراسان رضوی هستند. درست است که نمی‌توان مرزی برای فضای مجازی همچون مرزهای جغرافیایی بین شهرها و استان‌های کشور قائل شد ولی فعالان فضای مجازی به این نکته اذعان دارند که نسبت به تقدس زایی از شهر مشهد حرکت‌هایی سازمان‌یافته در حال شکل‌گیری است.

 

کانال‌هایی که خود را منتسب به مشهد جلوه می‌دهند و تحت این پوشش شروع به ترویج فساد و مباحث غیراخلاقی در فضای مجازی می‌کنند هدف اولشان تقدس زدایی از مشهد  است. هدفی که بعضی رسانه‌های خارجی هم دنبال می‌کنند تا وانمود نمایند بزرگ‌ترین شهر مذهبی ایران در انبوهی از مشکلات غیراخلاقی غرق است! دروغی بزرگ که به مدد رسانه و فضای مجازی تلاش می‌کنند ذهن مخاطبان خود را نسبت به مقدسات دینی شیعه بد‌بین نمایند.

 

مشهد اگرچه بی‌نصیب از تهاجم فرهنگی دشمنان نبوده است و شاید ظاهر مردم بعضی از قسمت‌های شهرکمی فریب‌دهنده باشد که ایشان دل‌بستگی‌شان به ارزش‌های و مقدسات دینی کم شده است ولی در ایامی مانند شهادت حضرت رضا علیه‌السلام یا سال‌تحویل و شب‌های قدر که چهره‌ی شهر عوض می‌شود و حرم هم حتی جوابگوی سیل  زائران نمی‌تواند باشد، نشان می‌دهد رنگ و بوی اکثریت شهر مطابق با ارزش‌هاست.

 

این نکته نشان می‌دهد آنچه در فضای مجازی رخ می‌دهد لزوماً آینه‌ی صادقی از فضای حقیقی نیست. یعنی اگر در فضای مجازی هشتکی مورد استقبال گرفت  و یا محتوایی بارها بازنشر شد لزوماً نظر اجتماع آن نیست! این موضوع خصوصاً در محتواهای غیراخلاقی موضوعیت دارد.

 

سؤال مهم و جدی اما اینجاست چرا تلاشی برای مقابله با این مدل فعالیت‌ها در فضای مجازی نمی‌شود. بعضی از این محتواها به‌راحتی می‌تواند زمینه‌ساز فروپاشی یک خانواده از هم باشد بعضی زمینه‌ساز خیانت و بعضی زمینه‌ساز جنایت! البته چه خسارتی بالاتر از اینکه ذهن و فکر یک مسلمان توسط محتوای ناسالم دچار انحراف  و ابتذال شود؟

 

متأسفانه این عدم حساسیت و یا شاید تعلل در مقابله سلبی امری کشوری است. هنگامی‌که وزیر ارتباطات می‌گوید که فقط چهار درصد فضای مجازی ناسالم است و گله می‌کند که چرا مردم اخبار این محتواهای ناسالم را به علمای دینی می‌دهند، چه باید کرد؟ از سوی دیگر شاهد هستیم تلاش قابل‌توجهی برای کمتر کردن همان چهار درصد اعلامی آقای وزیر هم نمی‌شود!

 

جای تأسف آنکه بعضی سیاسیون به مقوله‌ی فضای مجازی با نگاه انتخاباتی نگاه می‌کنند. شاید این گمان را می‌برند که محبوبیت آن‌ها در بین مردم نسبت معکوس دارد با برخورد سلبی با محتوای ناسالم در فضای مجازی!

 

در بعضی از  مدیران فرهنگی کشور و مسئول در فضای مجازی اما با پدیده‌ی دیگری رو‌به‌رو هستیم؛ آن‌هم کاهش  حساسیت آن‌ها نسبت به محتواهای غیراخلاقی و مستهجن است. بعضی از تصاویر و متن‌ها آن‌قدر در فضای مجازی بازنشر می‌شود و راحت در دسترس کاربران قرار دارد که دیگر حساسیت گذشته را در میان مدیران ایجاد نمی‌کند و نتیجه آنکه تلاشی برای جلوگیری از نشر آن و منتشرکننده‌ی آن انجام نمی‌شود.

 

رهبر انقلاب در کنار توصیه‌های فراوانی که به استفاده از فرصت‌های فضای مجازی داشته‌اند ولی درجایی این فضا را به‌مثابه قتلگاه جوانان دانسته‌اند. آیا وزیر ارتباطات معنی این تعبیر را درک کرده‌اند؟ آیا مسئولان فرهنگی، قضایی و امنیتی کشور حساسیت این تعبیر هوشمندانه را درک کرده‌اند؟

 

وقتی جوانی به‌واسطه‌ی این فضا تعلقات مذهبی‌اش کم‌رنگ شود، شبهه‌های دینی با ترفندهای رسانه‌ای احاطه‌اش کرده باشند، قیدوبندهای اخلاقی‌اش کم‌رنگ شده باشد و ... قتل اتفاق افتاده است؛ این قتل لزوماً قتل جسم نیست که قتل روح است. روح که مرد، هر اتفاق دیگری ممکن است!

 

گلایه این یادداشت از مسئولانی است که ابزار اقدام دارند و ساکت نشسته‌اند. یا غافل‌اند یا آگاهانه قدمی بر‌نمی‌دارند! تمام آن خطراتی که امروز بر سر جوان ایرانی در فضای مجازی قرار دارد، شامل آن‌ها و خانواده‌ی آن‌ها هم خواهد بود. گوشه‌ای از این قایق که سوراخ شود، دیگری نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد که بی‌تفاوتی هزینه‌اش جان خود اوست!

 

چگونه است که در شبکه‌ای مانند تلگرام کانال‌هایی با تعداد عضو بالا وجود دارند که با محتواهای غیراخلاقی سعی می‌کنند برای خود جذابیت ایجاد کنند و برخوردی با آن‌ها هم نمی‌شود؟ اگر فقط یکی از آن‌ها، فقط یکی از آن‌ها دریکی از روزنامه‌های کشور چاپ شود، غوغایی در کشور ایجاد خواهد شد یا یکی از آن عکس‌ها در رسانه ملی نشان داده شود  همه  مسئولان نسبت به آن موضع می‌گیرند ولی نسبت به محتوای این‌ کانال‌ها اتفاقی نمی‌افتد درصورتی‌که با وضع تیراژ روزنامه‌ها می‌توان گفت بعضی ازاین‌دست کانال‌ها بسیار بیشتر از روزنامه‌های فعلی کشور دیده می‌شود.

 

چه اتفاقی باید در بستر فضای حقیقی رخ دهد که خواب زمستانی متولیان امر را آشفته کند و آن‌ها را بیدار کند؟

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون