به گزارش«قاصدنیوز»، هنوز يکسال از پيروزي انقلاب اسلامي نگذشته بود که نيروهاي سپاه چهلم شوروي از مرزهاي شمالي افغانستان وارد اين کشور شدند و به سرعت خود را به کابل رساندند. هدف آنها پشتيباني از دولت کمونيستي افغانستان بود. شعلههاي جنگ خيلي زود تمام سرزمين محنتزده افغانستان را در نورديد. ناامني سراسر کشور را فرا گرفت و بسياري از اسلامخواهان به جوخههاي مرگ سپرده شدند. چارهاي جز کوچ نبود؛ اما به کجا؟ نگاه بيشتر آوارگان به مرزهاي غربي دوخته شدهبود، به ايران. به سرزميني فرهنگ، دين و زبان مشترک در کنار مهرباني و ميهماني دوستي سابقهدار مردمانش، ميتوانست در دل آوارگان خسته از جنگ و خونريزي و مصيبت، چراغ اميد را روشن کند.
انقلاب تازه پيروز شدهبود. اصلاً در شرايطي نبوديم که بتوانيم ميزبان ميليونها پناهنده باشيم. جمهوري اسلامي ايران نخستين ماههای حياتش را سپری میکرد. هنوز اداره امور کشور به حالت عادي برنگشته بود. ساختار اقتصادي کشور که بر بنيان فروش نفت قرار داشت، به دليل اختلال در جريان فروش نفت، با مشکلات اساسي روبهرو بود. با اين حال ما مرزهايمان را بر روي آوارگان افغان نبستيم. نگاه ما به موضوع آوارگان افغاني، نگاهي سياسي نبود. امامخميني(ره) حمايت از آوارگان و مردم مظلوم افغانستان را وظيفهاي اسلامي مي دانستند: «ما بار ديگر پشتيبانى بيدريغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مىداريم و اشغال اشغالگران را شديداً محکوم مىنماييم. ما مسلمانيم و شرق و غرب برايمان مطرح نيست. ما از مظلوم دفاع مىکنيم و بر ظالم مىتازيم. اين يک وظيفه اسلامى است.» امام(ره) همواره در سخنانشان از آوارگان و پناهندگان افغان با عنوان «ميهمان» ياد ميکردند. سفارش ايشان در مورد آوارگان افغان و ساير مسلماناني که به ايران پناهنده شدهبودند، ميهماننوازي و رعايت موازين اسلامي بود:« ميهمانهايى که داريم، خوب افغانى هستند، مسلمان هستند، يا فرض کنيد که عراقى هستند، يا بيچارهها را از خانه هايشان دور کردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا. خوب، بايد چه کرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرايى کرد؟ ما مسلمانيم، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرايى کنيم. خدمت کنيم به آنها» کلام امام(ره) وقتي با ميهماننوازي ذاتي ايرانيان درآميخت، ايران ميزباني ميليونها آواره و پناهنده افغان را، براي بيش از سه دهه، بر عهده گرفت.
کمتر از يک سال پس از ورود آوارگان افغان به ايران، جنگ تمام عيار غرب عليه نظام اسلامي آغاز شد. ارتش بعث عراق بخشهاي وسيعي از غرب کشور را با کمکهاي همهجانبه و تسليحات غربيها اشغال کرد. ارزاق عمومي جيرهبندي شد. امکانات رفاهي به حداقل رسيد. تجهيزات پزشکي ناياب شد؛ اما ما باز هم ميزبان پناهندگان افغان باقي مانديم. دفترچههاي بسيج اقتصادي و کوپنهاي تهيه ارزاق عمومي در اختيار ميهمانان افغان هم قرار گرفت. گاه پيش ميآمد که دريافت ارزاق جيرهبندي شده براي آوارگان بسي آسانتر از ايرانيان بود. ما آوارگان را در محلهاي مشخص محدود نکرديم. دورشان ديوار نکشيديم و مانند برخي کشورهاي غربي در کمپها اسيرشان نکرديم. آوارگان افغان به منازل ما آمدند. همسايه ما شدند. جنگ به سختترين شکل ممکن ادامه داشت، اما نتوانست انساندوستي و مروت ما را تحت تأثير خود قرار دهد. در همان حال به دليل تحريمهاي گسترده، از کمکهاي بينالمللي به ايران خبري نبود. دولت جمهوري اسلامي بايد هزينه حضور ميليونها ميهمان ناخوانده را يکتنه بر دوش ميکشيد.
مدارس ما ميزبان کودکان آواره افغان شد. هنوز کلاسهاي پر ازدحام دهه شصت و دانشآموزان افغانيکه تعدادشان کم هم نبود، از خاطر بسياري از ما پاک نشدهاست. برخلاف شعارهايي که امروز توسط برخي رسانهها براي انحراف و تحريف حافظه تاريخ منتشر ميشود، کودکان و نوجوانان دهه شصتي ايران شهادت ميدهند که دهها هزار کودک افغان ميهمان کلاسهاي درسي بودند که بر مبناي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، حضور رايگان در آنها، تنها براي کودکان ايراني مجاز بود. براي ثبتنام آنها هيچ محدوديتي وجود نداشت. کسي براي درس خواندن از آنها پولي نميگرفت. کتابهاي درسي به رايگان در اختيار آنها بود. آنها در هنرستانهاي فني و حرفهاي ما تحصيل کردند. از آزمايشگاهها و کارگاهها استفاده کردند. برخي از آنها توانستند دورههاي آموزش عالي را در دانشگاههاي ما طي کنند. بسياري از طلاب افغان براي تحصيل علوم ديني به ايران آمدند و در مدارس علميه به تحصيل پرداختند. شمار بسياري از اين افراد در ايران ماندگار شدند و جلاي وطن کردند. با اين حال سهمي که آوارگان و مهاجران افغان در اين سالها از ميزبانان مهماننواز خود به دست آوردند، بيش از اينهاست.
تا پيش از آغاز طرح هدفمندي يارانهها، يارانههاي پرداختي دولت به شکل عمومي هزينه ميشد. يارانههاي دولتي به تأمين هزينههاي خدمات عمومي اختصاص مييافت. خدماتي که همه، چه ميهمان و چه ميزبان، به طور يکسان از آن بهرهمند ميشدند. مهاجران افغان طي بيش از سه دهه از يارانههاي اختصاص يافته دولت به مردم ايران، استفاده کردند. اتفاقي که در هيچ جاي دنيا نظيرش وجود ندارد. بنابراين آنها فقط از مزاياي جيرهبندي مواد غذايي استفاده نميکردند. آب، برق، گاز، نفت، بنزين، حملونقل عمومي، نان، شير و حتي دارو براي مهاجران افغان نيز به نرخ يارانهاي ارائه ميشد. مهاجران افغان تا زمان اجراي طرح هدفمندي يارانهها، سال 1389، بيش از سي و يک سال از يارانه اختصاص يافته به مردم ايران بهره بردند.
با استفاده از امنيت حاکم بر کشور و جريان اقتصادي موجود در آن، مهاجران توانستند مشاغل متعددي براي خود دست و پا کنند. هر چند بيشتر مشاغل اشغال شده توسط انها مشاغل سخت و کم درآمد جامعه بود اما از آنجا که بيشتر مهاجران از روستاهاي افغانستان و از طيف کم بضاعت و کم مهارتي وطن خود بودند اين موضوع طبيعي به نظر مي رسد اما در اين ميان کساني هم که از شرايط بهتري برخوردار بودند توانستند، به تجار يا کسبه معتبري تبديل شوند و سهمي از بازار را به خود اختصاص دهند. بطوريکه برخي از آنها صاحبان غير رسمي کارگاههاي توليدي کوچک و زيرزميني شدند که در آن کارگاهها از برق يارانهاي استفاده مي کردند و ريالي هم ماليات به دولت پرداخت نميکردند. اين در حالي است که در ساير کشورهاي مهاجرپذير دنيا چنين شرايطي براي مهاجران و پناهندگان وجود ندارد و سهم پرداخت ماليات از درآمدهاي مهاجران به مراتب بيشتر از اتباع آن کشورهاست.
يکي ديگر از مزاياي حضور مهاجران هم دين و هم زبان ما در ايران تنفس در فضايي اسلامي و فرهنگي همخوان با فرهنگ آنها بود. اين موضوع فرصتي را براي آنها مهيا مي کرد تا بدور از هر گونه برخورد نژادپرستانه و ضد اسلامي که در بسياري از کشورهاي غربي وجود دارد به راحتي در کنار زندگي روزمره به عبادات خود و تعظيم شعائر اسلامي بپردازند. از مواهب ديگر حضور افغان ها در ايران بهره مندي از آزادي هاي اجتماعي ايران به نسبت افغانستان بود. در شرايطي که برخوردهاي افراطي قومي و مذهبي و نگاه سنتي حاکم بر افغانستان بخصوص در دوره طالبان عرصه را بر مردم بويژه جوانان و زنان افغان تنگ مي کرد و بخصوص به زنان با نگاهي بسيار پست و همراه با استضعاف نگريسته مي شد مهاجران افغان در ايران توانستند در چارچوب شرع مقدس آزاديهاي عرفي جامعه ايراني را داشته باشند.
اين موضوع که اکثر برادران افغان ما مردمي سخت کوش، آرام و صبور هستند واقعيتي است که هر کس با آنها بطور مستقيم ارتباط داشته باشد بطور ملموس درک خواهد کرد اما اين واقعيت نيز قابل کتمان نيست که به اين دليل که بيشتر آنها از طبقات فقير جامعه بودند طبيعتا زمينه بزه و ناهنجاري هاي اجتماعي در آنها وجود داشته است. هر چند ميزان جرم و جنايت در طبقه مهاجر افغان نسبت به جمعيتشان ناچيز است و معدود جرايم اتفاق افتاده از سوي رسانه ها برجسته سازي مي شود اما به هر حال اين طبقه نيز سهمي در آمار جرايم داشته و آسيبهايي نيز در فضاي اجتماعي کشور ايجاد کردهاند. ازدواج مهاجران افغان با زنان ايراني را نيز مي توان يکي ديگر از زمينه هاي اين آسيبها بر شمرد که نتيجه آن به دنيا آمدن فرزنداني است که از نظر هويتي و حقوقي دچار مشکل هستند و از طرفي برخي اختلافات فرهنگي زمينه تحت فشار قرارگرفتن زنان ايراني را در بر داشته است. بروز اين مسائل در خانواده هاي ايراني نيز کم نيست اما به هر حال اين واقعيت از سوي مهاجران بر جامعه ايراني تحميل و اضافه شده است و بايد آن را پذيرفت.
در سالهاي اخير، موضوع ساماندهي وضعيت اتباع افغان در ايران، براي دولت ما، يک موضوع راهبردي است. شرايط مناسب فعاليت و اشتغال در کشور باعث اقامت دائمي شمار زيادي از آوارگان پيشين و مهاجران فعلي افغان در کشور شدهاست. با وجود ورود غيرقانوني شمار زيادي از اتباع افغان به ايران، تلاشهاي يکطرفه ايران جهت ثبتنام و صدور گذرنامه براي اتباع غيرقانوني باعث انتظام بخشي وضعيت اتباع افغان در کشور شد.
واقعيت اين است که مهاجران افغان در ايران تقريبا در هر چه ايرانيان برخوردار بودند سهيم شدند و تبعيض قابل توجي نسبت به آنها روا نشد هر چند هر کشوري براي تنظيم مقدرات خود دست به وضع مقرراتي مي زند که در زمانهايي با توجه به شرايطش شايد سختگيرانه هم باشد اما با يک بررسي و مقايسه بين ايران و کشورهايي که پذيراي پناهندگان و جنگزدگان بوده اند – و نه مهاجرت نخبگان که نياز کشورهاي پيشرفته است- کاملا پيداست که ايران بسيار فراتر از روشهاي عرفي کشورها به مهاجران توجه کرده که اين موضوع نشات گرفته از نگرش اسلامي و ديني است. اما اين موضوع را هم بايد پذيرفت که دولتها و برخي از مسئولان در تدوين واجراي برخي سياستها کج سليقگي کرده اند. کج سليقگي هايي که موجب از بين رفتن ارزش توجهات مضاعف و فراتر از استانداردهاي بين المللي ايران نسبت به پناهندگان شده و شيريني اين مواهب را در کام آنها کمي تلخ کرده است.
منبع: ویژه نامه رصد - روزنامه خراسان
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-3979
ارسال نظر