تاریخ خبر: کد خبر: 5353

جهاد دانشگاهی مشهد؛ از دعوت از لیبرال آمریکایی تا نقد لیبرال وطنی!

تاکید رهبر انقلاب بر لزوم تبیین جریان سکولار منادی «اسلام آمریکایی» باعث شد تا درسالگرد دعوت پرحاشیه از یکی از تئوریسین‌های غربی «دین سکولار» در مشهد به بازخوانی هیاهوی حضور کلارک و دیدگاههایش بپردازیم.

به گزارش قاصدنیوز، تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) امسال مبنی بر ضرورت نفی اسلام آمریکایی و دو شاخه اصلی آن یعنی اسلام سکولار و متحجر که هر دو مورد حمایت قدرتهای قلدر دنیا و آمریکا هستند، می طلبد تا مروجان چنین اندیشه هایی بیش از پیش معرفی و ابعاد انحرافی افکار آنها که توسط برخی مترجمان و مقلدان داخلی نیز گاهی به عنوان نسخه هایی از دین مبین رسول خاتم نمایانده می شود، بازشناسی شود.

 

یکسال پیش در چنین روزهایی هیاهوی حضور یک فیلسوف آمریکایی در مشهد، باعث شد تا اصل موضوع علت و هدف دعوت و برنامه ریزی اجرایی و شیوه مواجهه با او بیان نشود و گرچه دغدغه مندی دانشجویان و فعالان فرهنگی شهر مانع تک‌گویی کلارک گردید اما این برخورد هیجانی و تب تند احساسی، فرصت بررسی آرا و عقاید منحرف کلارک را به درستی فراهم نساخت و برخی همهمه و هیاهوها، منجر به مظلوم نمایی مدافعان این متفکر سکولار و غفلت از دیدگاههایش گردید وگرنه کیست که مخالف آزادی بیان بشرط تبیین راه رشد و مرزبندی آن با باطل باشد؟! به خصوص در عرصه فلسفه که ما نه تنها دست‌هایمان بالا نیست بلکه به مدد اندیشمندان اسلامی در طول اعصار بفضل الهی سرافرازیم و حرف‌ها برای عرضه داریم و امثال علامه جعفری و استاد آشتیانی در همین مشهد، مرجع بسیاری از علاقمندان از اقصی نقاط جهان بوده‌اند.

 

از سوی دیگر در روزهای اخیر شاهد برگزاری جلسات نقد دیدگاههای سروش که به تعبیری شاید بتوان گفت تاریخ مصرفش گذشته! و آن هم کتاب قبض و بسط شریعت وی که در طول سالهای اخیر بارها و بارها مورد نقدهای مفصل اندیشمندان قرار گرفته و دهها کتاب معتبر و هزاران مقاله درباره آن نوشته شده است، بودیم درحالیکه همین مدعیان و مراکزی که یکسال پیش در مواجهه با مخالفان حضور کلارک دم از لزوم نقد دیدگاههای کلارک و کرسی آزاد اندیشی زدند همچنان و هنوز درباره کلارک و اندیشه های منحرف متفکرانی از این دست، سیاست سکوت را پیشه کرده اند.

 

بنابراین گزارش، قبل از هر چیز، مروری بر اصل ماجرای دعوت از کلارک به روایت «مشهدپیام» که اواسط آذرماه 1393 منتشر شد به خوبی اصل موضوع را مشخص می‌کرد که بازخوانی خلاصه آن، خالی از لطف نیست:

 

-    جیمز کلی کلارک فیلسوف آمریکایی که برای شرکت در «همایش بین‌المللی اندیشه‌های فلسفی شهید مطهری» به ایران آمده، برای برگزاری یک کارگاه - نه کرسی آزاداندیشی - ( آن هم کارگاهی به زبان انگلیسی و غیر رایگان) به مشهد دعوت می‌شود؛ کارگاه فلسفه‌ دین با موضوع: دین و دانش منشاء، مدرس: دکتر کلی کلارک از موسسه‌ی بیناایمانی کافمن، زمان: جمعه شانزدهم خرداد 1393 (9 تا 17)/ ارائه به زبان انگلیسی و باصدور گواهینامه معتبر/ هزینه‌ ثبت‌نام: 250 هزار ریال.

 

-    حدود ساعت بیست‌ویک پانزدهم خرداد، چند سایت خبری با توجه به افکار خاص این استاد آمریکایی و به دلیل سفر او به سرزمین‌های اشغالی نسبت به ارائه‌ی تریبون یک طرفه، (در قالب کارگاه پولی و به زبان انگلیسی) در جهاد دانشگاهی انتقاد کردند.

 

-    بامداد جمعه شانزدهم خرداد، جهاد دانشگاهی که به نظر می‌رسد بدون مطالعه کامل و شناخت کافی این فرد را دعوت کرده بود، راساً برنامه را لغو کرد.

 

-    کلارک وارد مشهد شد و علی‌رغم انتشار خبر لغو کارگاه از سوی جهاد دانشگاهی، جلسه‌ای خصوصی با حضور وی و بعضی دیگر در لابی هتل جهاد دانشگاهی مشهد برگزار شد؛ اقدامی که موجب اعتراض دانشجویان و فعالان فرهنگی مشهد شد.

 

-    حدود ساعت 17 روز شانزدهم خردادماه، در حالیکه کلارک ساعاتی قبل مشهد را ترک کرده بود، جمعی از دانشجویان و فعالان فرهنگی مشهد در اعتراض به عملکرد فرهنگی جهاد دانشگاهی مشهد مقابل هتل جهاد دانشگاهی تجمع کردند.

 

-    هفدهم خردادماه دبیر اجرایی این کارگاه، «واکنش برخی افراد و ایجاد نگرانی پیرامون امنیت دکترکلارک» را علت لغو کارگاه اعلام کرد؛ ادعایی غیرواقعی که متاسفانه در رسانه‌های بیگانه بازتاب گسترده‌ای یافت. وی در مصاحبه با رسانه‌ها «کارگاه خصوصی (پولی) به زبان انگلیسی»، را به عنوان «گفت‌گوهای علمی با اندیشمندان غربی» و «تقویت  فضای آزاداندیشی و عقلانیت دینی» مطرح نمود. و البته ایشان پاسخ نداد که اگر جهاد دانشگاهی نسبت به محتوای برنامه خود مطمئن بود چرا آن را لغو ‌کرد!

 

به هر صورت، چنین وانمود شد که تجمع اعتراضی عصر جمعه شانزدهم خرداد ماه 1393‌، علت لغو کارگاه صبح آن روز بوده است! در حالی ‌که این کارگاه بامداد جمعه توسط برگزارکننده و پیش از هر تجمعی لغو شده بود.

 

منتقد جدی امروز سروش بانی دعوت از کلارک بود!

 

جالب است که در هیاهوی خرداد سال گذشته، چگونگی ایجاد ارتباط میان کلارک و جهاددانشگاهی فراموش شد. بانی اصلی دعوت از کلارک به مشهد گویا یکی از اساتید دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی (مشهد) و عضو هیات علمی مرکز تخصصی آخوند خراسانی بود. وی که طی ماه‌های اخیر در مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد به «نقد و بررسی نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت عبدالکریم سروش» پرداخته و اخبار جلسات تخصصی اش هم به صورت سریالی و سلسله وار در خبرگزاری جهاد دانشگاهی منعکس شده است، تاکنون درباره آراء بحث‌انگیز کلارک سکوت کرده است!

 

منتقد محترم بهتر واقفند که منطقی بودن حداقلی در گرو "اجتناب از تناقض" است؛ و به یک اعتبار سروش و کلارک را می‌توان "روشنفکر برون دینی" با دغدغه‌های لیبرالی دانست که "مدرنیته را اصل می‌دانند" و دین را تا جایی می‌پذیرند که با این اصل در تضاد نباشد. هر دو هم البته در جرگه خداباوران قرار می‌گیرند. موید قرابت فکری‌شان هم اینکه کلارک در «فرزندان ابراهیم» به آراء سروش استناد می‌کند.

 

در فضایی که روشنفکری به اصطلاح دینی از چپ و راست (لائیک و بنیادگرا) مورد نقدهای جدی قرار گرفته، لگد زدن بر پیکر نیمه جان این جریان و پیش از همه سروش و قبض و بسطش از یک سو و بی‌توجهی به آراء فیلسوف مبلغ اسلام آمریکایی (کلارک) از سوی دیگر، تأمل‌انگیز است.

 

اگر سروش در پی "جمع اسلام و سکولاریسم است و التقاطی"، کلارک که منادی و مبلغ سکولاریسم است و می‌گوید: برای همه –مسلمان، مسیحی، یهودی و حتی کمونیست- بهتر است که در جامعه‌ای زندگی کنند که آزادی اعتقاد و رفتار تضمین شده باشد. برای همه بهتر است که در جامعه‌ای زندگی کنند که هیچ ایدئولوژی‌ یا دینی به لحاظ سیاسی یا فرهنگی مسلط نباشد.

 

مگر نه این است که روشنفکران داخلی مترجمان زبردستِ! آراء امثال فیلسوف آمریکایی مدعو (جیمز کلی کلارک) هستند؛ پس چرا سرچشمه فراموش می‌شود؟ اگر سروش مفصلاً نقد می‌شود چرا کلارک که نسخه اصلی و نه ترجمه است، مورد نقد قرار نمی‌گیرد؟ شایسته است منتقد محترم ادعاهای ذیل را هم مورد نقد و بررسی قرار دهند:

کلارک در مقاله مذهب و سیاست که در سال 2011، منتشر شد اعتراف می‌کند که در کنفرانس رییس جمهور شیمون پرز به نام «مواجهه با فردا» در اسراییل شرکت کرده است؛ «شخصیت‌های مطرح عبارت بودند از تونی بلر، بنیامین نتانیاهو، ناتان شارانسکی، سارا سیلورمن، شکیرا. همان طور که پیش بینی می شد، بلر و نتانیاهو تند و پرحرارت بودند – تقریبا نتانیاهو من را متقاعد کرد».

 

در آمریکا همجنس‌بازان را آزاد بگذارید تا مسیحیان در جوامع اسلامی آزاد باشند!

 

او در مقاله‌ای با عنوان «ازدواج همجنس‌بازان: عیسی[ع]  چه انجام می‌داد» مخالفت مسیحیان با همجنس‌خواهی را «افسانه»‌ای توصیف می‌کند که ریشه در دین ندارد.

t5WOcVgjYnBv

 

کلارک از شکست قانونی که ازدواج زوج‌های هم‌جنس را قانونی نمی‌دانست ابراز شادمانی کرده و تأکید دارد که در ایالات متحده پیروان عیسی[ع] نباید نظرات اخلاقی خود را درباره ازدواج همجنس‌بازان به جامعه تحمیل کنند؛ «اگر مسیحیان خواهان آزادی انجام مناسک دینی‌شان در کشورهایی هستند که ایدئولوژی یا دینهای غیرمسیحی غالب است، بنابراین، آنها هم باید خواهان آزادی برای اقدامات غیردینی(مسیحی) در کشورهایی باشند که مسیحیان مسلط هستند».

 

وی اوائل بهمن ماه 1393 و پس از خیمه‌شب‌بازی خونین «شارلی ابدو» در فرانسه و در جوی که اسلام‌ستیزان و مدافعان دروغین آزادی بیان پویش «من شارلی ابدو هستم» به راه انداخته بودند، مطلبی نوشت با عنوان: آیا باید شارلی ابدو باشم؟ 

 

گرچه کلارک در پایان مقاله می‌گوید «شارلی ابدو نیستم»، اما از فرصت ایجاد شده نهایت سوء استفاده را انجام داده و بدون آنکه صلاحیت لازم برای اظهار نظر درباره احکام اسلامی را داشته باشد، مجازات مرگ و قصاص را زیر سوال می‌برد و جان ستاندن را صرفاً در حوزه اقتدار الهی توصیف می‌کند؛ «نخستین اصل اسلام عبارت است از این‌که خداوند صرفاً یگانه است و هم‌او قدرت تصمیم‌گیری نهایی دربارۀ زندگی و حیات انسان را دارد. برادران کواشی با این تصور که قدرتی خداگونه بر حیات انسان دارند، به وجود سه خدا شهادت دادند: الله، شریف و سعید».

 

EP3twEPDLlN5

کلارک در مقالات دیگر خود با حکم قصاص یا ارتداد مخالفت کرده است، اینجا نیز به شکل دیگری بر نظر خود تأکید می‌کند. او از مقدمه‌ای نادرست، نتیجه‌ای غلط می‌گیرد. بر اساس نظر این فیلسوف مبلغ اسلام آمریکایی، اگر مسلمانی حکم ارتداد «سلمان رشدی» را اجرا کند، کلارک با استدلالی درون دینی و مبتنی بر آموزه‌های دینی! او را محکوم می‌کند! که تصمیم‌گیری درباره جان افراد صرفاً در صلاحیت خداوند است و بس!

 

کلارک در مطلب دیگری با عنوان «مسلمانان برای صلح»، گرچه به مخالفت آمریکا و چند کشور دیگر با تشکیل دولت مستقل فلسطینی اشاره می‌کند، اما سخن کنایه‌آمیزی و بی‌اساسی هم دارد: «فلسطینی‌ها در کرانه باختری و باریکه غزه از همان حقوق بشری محروم شده‌اند که به طرق دیگری اقلیت‌های مسیحی در کشورهای اسلامی از آن محروم‌اند».

 

در همین مقاله به دفاع از بهایی‌ها پرداخته و می‌نویسد: هشدار دادم که بیش از همیشه مسیحیت در کشورهای اسلامی در خطر است؛ جایی‌ که یا با سیاست‌های رسمی یا اهمال‌کاری مقامات مسئول، مسیحیان مورد تبعیض، شکنجه، آزار و اذیت، تهدید قرار گرفته و حتی به قتل می‌رسند (مسیحیان در این زمینه تنها نیستند؛ خداناباوران، یهودیان، بهایی‌ها و مسلمانان بدعت‌گذار هم اذیت و آزار می‌شوند).  

 

کمپ دیوید 1978؛ نماد صلح مطلوب کلارک!

8EBdyU6ctzCh

 

شاید یکی از بهترین نمودهای اندیشه کلارک کلیپی است که برای تبلیغ کتاب «فرزندان ابراهیم؛ آزادی و تساهل در عصر منازعات مذهبی» توسط ناشر ساخته شده و در وب سایت شخصی کلارک هم قرار داده شده است. مطلوب او در نخستین ثانیه‌های این کلیپ چهار و نیم دقیقه‌ای مشخص می‌شود؛ پیمان ننگین کمپ دیوید و دست دادن جیمی کارتر، انور سادات و مناخیم بگین در 17 سپتامبر 1978؛ پیمانی که در آن سادات در مقابل بازپس‌گیری صحرای سینا، رژیم غاصب صهیونیستی را به رسمیت شناخت. و صدای کلارک که می‌گوید: ما مسیحیان، مسلمانان و یهودیان پیشینه مشترکی داریم، همگی فرزندان ابراهیم هستیم، معتقدیم خداوند مهربان و عادل است.    

 

Kon6667gD0s2

در انتهای این کلیپ هم آخرین جمله نطق جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا در جلسه مشترک کنگره در 18 سپتامبر 1978 پخش می‌شود: به عنوان یک مسیحی مایلم برای دوستان خودم (اشاره به بگین و سادات) سخن مسیح را بازگو کنم: «خوشا به حال کسانی که صلح و سازش ایجاد می‌کنند، آنها فرزندان خدا خواهند بود».

 

صلح مورد نظر کلارک به ضرر جهان اسلام و فلسطینیان، بقای رژیم صهیونیستی را تضمین می‌کند و جالب است که در صلح! مورد نظر او صحبتی از چند میلیون آواره فلسطینی، شهرک‌سازی، جنایات جنگی رژیم صهیونیستی و ... به میان نمی‌آید. ظاهراً بعضی از «فرزندان ابراهیم» باید قربانی بعضی دیگر شوند تا صلح! مورد نظر این مبلغ اسلام آمریکایی تأمین شود.

 

 

منبع: تابناک رضوی

 

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون