تاریخ خبر: کد خبر: 9046

خوبان خراسانی/ به مناسبت 7 مهر، سالروز شهادت حجت‌الاسلام سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد

از 18 سال مجاهدت در راه نهضت اسلامی تا شهادت به دست منافقین/ رهبرانقلاب: مردم خراسان یک پدر دل سوز و یک برادر علاقه‌مند و فداکار را از دست دادند

پس از جریان 15 خرداد، به سفرهای تبلیغی، به نیشابور، شهرری، چالوس و… می‌رفت و ‌به سؤالات و مشکلات مردم پاسخ می‌گفت و اذهان آن‌ها را نسبت به حکومت، روشنی می‌بخشید. بخش مهمی از پرونده او در ساواک، اسناد سفرهای او تشکیل می‌دهد.

از 18 سال مجاهدت در راه نهضت اسلامی تا شهادت به دست منافقین/ رهبرانقلاب: مردم خراسان یک پدر دل سوز و یک برادر علاقه‌مند و فداکار را از دست دادند

به گزارش «قاصدنیوز»، تا 14سالگی هم‌درس می‌خواند و هم بعدازظهرها در مغازه پدر کار می‌کرد. در این سن بود که به ادامه تحصیل در حوزه علمیه گرایش پیدا کرد و به حوزه علمیه آیه الله کوهستانی در روستای کوهستان بهشهر رفت. در طول 4 سال دروس مقدمات حوزوی و مقداری از سطح فقه و اصول را به پایان رسانید.

 

برای ادامه تحصیل عازم قم شد. در آنجا با شیخ علی کاشانی، آشنا شد و او را به‌عنوان استاد اخلاق و همراه خویش برگزید. در این دوران از دروس آیات: بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی، شهید صدوقی، سیدرضا صدر، آیت‌الله مجاهدی، مرحوم داماد و... استفاده کرد و بیش از 10سال در حوزه به تحصیل پرداخت. در 22 سالگی عازم نجف اشرف گردید و پس از یک سال اقامت در آنجا در ۱۳۳۵ به ایران بازگشت.

 

در سال 1340به مشهد مقدس مشرف شد و در همان شهر ساکن گردید. در آنجا علاوه بر شروع تدریس فقه و اصول برای طلاب و تشکیل جلسات و منابر تبلیغی، در درس آیت‌الله میلانی شرکت جست و چند سال هم در محضر شیخ مجتبی قزوینی به تحصیل پرداخت.

 

در 25 سالگی ازدواج نمود و مراسم عقد خود را در حرم مطهر با حضور آیت‌الله میلانی برگزار کرد.

 

پس از جریان 15 خرداد، به سفرهای تبلیغی، به نیشابور، شهرری، چالوس و… می‌رفت و ‌به سؤالات و مشکلات مردم پاسخ می‌گفت و اذهان آن‌ها را نسبت به حکومت، روشنی می‌بخشید. بخش مهمی از پرونده او در ساواک، اسناد سفرهای او تشکیل می‌دهد.

 

در مشهد با تأسیس «کانون فرهنگی جوانان» آنان را با مسائل دینی و سیاسی آشنا کرد و در سال 1343 با همکاری سید حسن ابطحی «کانون بحث و انتقاد دینی» را جهت ارشاد نسل جوان و با شکلی نو به‌صورت مباحثه و سؤال و جواب بنا نهاد. این کانون از 1343 تا 1350 همچنان به فعالیت‌های سازنده خود ادامه می‌داد تا اینکه در سال 1351 ساواک شرکت و سخنرانی او را ممنوع اعلام کرد.

 

چند روز قبل از 15خرداد1342، در چند هیئت و مسجد تهران به منبر رفت و سخنرانی‌های پرشوری علیه رژیم و در افشاگری و تحلیل ماهیت اقدامات آن ایراد کرد. به همین خاطر همزمان با دستگیری امام خمینی، این روحانی جوان 31 ساله نیز دستگیر شد. به مدت 41 روز در زندان شهربانی کل کشور حبس گردید و پس از چند مرتبه تحقیق و بازجویی، آزاد شد.

 

پس از آزادی، مجدداً به مشهد بازگشت. در مهر 1342 برای سخنرانی به مسجد فیل دعوت شد و در این سخنرانی 6تا8هزار نفره، به انتقاد شدید از دولت وقت به خاطر لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، پرداخت. در شب دوم،‌ مسجد به محاصره نیروهای امنیتی درآمد. مردم پیشنهاد کردند که در یک‌لحظه با خاموش کردن چراغ‌های مسجد، فراری‌اش دهند! اما او این را کار آدم‌های زبون می‌دانست. در این حادثه نیروهای امنیتی 2نفر از مردم را کشتند و عده زیادی را مجروح کردند. او پس از مدتی بدون محاکمه آزاد و پس از مدتی طی محاکمه‌ای به 2ماه زندان قابل خرید محکوم شد. پس‌ازآن در مسجد سید اصفهان به افشاگری ماهیت رژیم شاه پرداخت. تا اینکه برای سومین بار دستگیر و به زندان عمومی منتقل شد.

 

در ماجرای اعتراض به کشتار طلاب قم، مأموران14 نفر از طلاب و روحانیون را دستگیر کردند که شیخ عباس واعظ طبسی و وی از آن جمله بودند. به 2سال حبس محکوم که در خرداد 1356 آزاد شد.

 

در مشهد به همراه آیه الله خامنه‌ای و واعظ طبسی مردم را به اعتصاب و راهپیمایی تشویق می‌کردند. این بود که ساواک با حمله به خانه وی، دستگیرش کرد. پس از آزادی، چند بار با مواد منفجره به جانش سوءقصد کردند که البته به نتیجه‌ای نرسید.

 

در 12 بهمن 1357 به‌قصد دیدار امام به‌سوی مدرسه علوی شتافت. در 22 بهمن، فرصت‌طلبان قصد تعرض به پادگان و لشکر 77 برای جمع‌آوری اسلحه را داشتند که او در حفظ و نظم شهر و حفظ پادگان نقش به سزایی داشت.

 

با پیروزی انقلاب، به مبارزه علیه انجمن حجتیه و لیبرال‌ها پرداخت؛ در آبان 1358 پرده از چهره منافقانه استاندار وقت خراسان برداشت که منجر به برکناری او شد.

 

او با امتناع از قبول پست‌های دولتی، در سنگر دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی مشهد خدمات شایسته‌ای جهت ارتقاء سطح آگاهی‌های اعضاء و جذب جوانان انجام داد. در سال‌های 58 و 59 برای رساندن پیام انقلاب به لیبی، سوریه، ژاپن و بنگلادش سفر کرد.

 

با رأی قاطع مردم استان مازندران به مجلس خبرگان راه یافت. او همچنین در افشای خیانت‌های بنی‌صدر و جبهه متحد لیبرال‌های سلطنت‌طلب و منافقین سهم بسزائی داشت.

 

کتبی که به‌وسیله او نگارش یافته است عبارت‌اند از "دکتر و پیِر"، "مشکلات مذهبی روز"، "درسی که حسین به انسان‌ها آموخت"، "پاسخ به مشکلات جوانان"، "ضرورت تشکیلات"، "مسائل عصر ما" و...

 

سرانجام در 7 مهر 1360 در محل حزب جمهوری اسلامی مشهد به‌وسیله عامل انتحاری سازمان منافقین به شهادت رسید و در «دارالسلام» حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.

 

آیت‌الله خامنه‌ای فردای آن روز در مقاله‌ای بلند با نام «در رثای خطابه‌ای پرشور» نوشت: "من احساس می‌کنم برادر عزیز و گران‌بهایی را که قلباً و روحاً به او خیلی متکی بودم و همواره به او دل‌خوش و امیدوار بودم از دست داده‌ام. مردم خراسان یک پدر دل سوز و یک برادر علاقه‌مند و فداکار را از دست دادند و ملت ایران یک فرزند ارزشمند و کم‌نظیر را."

 

امام خمینی(ره) دو ساعت پس از شهادت او می‌گوید: "در روز شهادت امام جواد (علیه‌السلام) یکی از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسید. من از نزدیک با او و خصال و تعهدش آشنا بودم و آن را لمس کرده بودم و مراتب فضل و مجاهدات او بر اشخاص آشنا پوشیده نیست...درعین‌حال که از شهادت این‌چنین جوانمرد فاضل و عالم و مجاهد متأثر هستیم لیکن هریک از این شخصیت‌ها که از دست ما برد و از اسلام کمک است..."

 

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون