تاریخ خبر: کد خبر: 809

حکمت، موعظه و جدال احسن؛ شیوه‌های دعوت به حق

به‌نظر می‌رسد، راه‌های دعوت به‌حق سه نوع باشد؛ حکمت، موعظه و جدال احسن، ولی براساس آیه١٢٥ سوره مبارکه نحل، دوتاست؛ چراکه دو فعل امر داریم: «ادْعُ و جَادِلْ»؛ یعنی یا با حکمت و موعظه حسنه دعوت کن

حکمت، موعظه و جدال احسن؛ شیوه‌های دعوت به حق

به گزارش قاصدنیوز به نقل از شهرآرا، حجت الاسلام دکتر مهدی نخاولی در سومین شب جلسات تفسیر قرآن کریم در ماه مبارک رمضان گفت: اعجاز، تشخیص سحر و امور خارق‌العاده، یکی از مباحث مهم درباره قدرت‌های عجیب آدمی است که از آن بی‌خبریم. تا ١٠٠سال پیش اگر کسی مدعی می‌شد که با ٥گِرَم ماده می‌توان همه این فضا را روشن کرد، هیچ‌کس باور نمی‌کرد و همه می‌گفتند که آدم شیاد یا دروغ‌گویی است، اما الان با همین مقدار اورانیوم، امکان‌پذیر است.


نفس آدمی هم شبیه یک نیروگاه هسته‌ای است. اگر در یک ماده خام این همه انرژی نهفته است، پس در نفس انسان چقدر انرژی وجود دارد؟ حالا چه در مسیر خیر و چه شر.


خداوند در سوره نحل می‌فرماید: «ما موسی را با آیاتی فرستادیم.» یعنی مردم از پیامبر هم آیت طلب می‌کنند؛ اولین پیام آیه هم، این است که آن آیت باید خدانما باشد و به راه پروردگار رهنمون کند تا صدق گفتاری از سوی او باشد. حکمت، موعظه، خیر‌خواهی و دلسوزی هم باید حرف اول را بزند که همین‌طور هم هست و ٨٠‌درصد کار دعوت با حکمت و موعظه حسنه پیش می‌رود.


حکمت، بیان حکیمانه و استواری است که در برهان و مسائل هستی‌شناسی به‌کار می‌رود. در بیان مسائل اخلاقی یا رفتاری هم که از بیان محکم و حکیمانه استفاده می‌شود، باز هم گفتمانمان حکمت نام دارد. به‌طورمثال در آیه٣٩ سوره مبارکه «اسرا»، حدود ١٢دستور از سمت خداوند بیان شده است‌؛ «این احکام، از حکمت‌هایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده است»، یعنی همه این‌هایی که به تو نازل شد از حکمت الهی بود که هم اخلاقی است و هم اعتقادی. پس هر امر حکیمانه و محکمی، حکمت محسوب می‌شود.


به‌نظر می‌رسد، راه‌های دعوت به‌حق سه نوع باشد؛ حکمت، موعظه و جدال احسن، ولی براساس آیه١٢٥ سوره مبارکه نحل، دوتاست؛ چراکه دو فعل امر داریم: «ادْعُ و جَادِلْ»؛ یعنی یا با حکمت و موعظه حسنه دعوت کن که این، برای افرادی است که آمادگی عقلی و قلبی دارند یا مجادله احسن که برای افرادی است که آیینه قلبشان خیلی شفاف نیست، اما اگر به آن‌ها توجه شود یا نفع و ضرر برایشان بیان شود، دعوت را می‌پذیرند.


در داستان حضرت یوسف(ع)، هنگامی که زلیخا، یوسف را دعوت به گناه کرد، حضرت سه مطلب را به‌صورت پلکانی برای سه سطح مختلف بیان کرد: «پناه می‌برم به خدا! او ولی نعمت من است؛ مقام مرا گرامی داشته و به‌طورحتم ظالمان رستگار نمی‌شوند.»


جمله اول عرفانی است، برای نفوس با سطوح بالا. یعنی اکنون درحال پناه‌بردن هستم. یوسف از خود گذشته است و اصلا خودی را نمی‌بیند که بخواهد پناه ببرد. این حالت فنا فی‌ا...است.


سپس در یک پله پایین‌تر، برای نفوس با ادراک متوسط می‌فرماید: او خدای من است، با من است، همراه من است و هر لحظه به من لطف می‌کند، چطور به او خیانت کنم.


و در پایان برای نفوس با درجه نازل می‌فرماید: ظلم عاقبت به‌خیری ندارد. لذت، چند لحظه‌ای‌ست و عاقبت، ابدیت دارد. در سه جمله، سه سطح متفاوت از استدلال برای جلوگیری از خطا به‌سادگی بیان می‌شود.


بنابراین حکمت، بیان حکیمانه است در مسائل هستی‌شناسی و موعظه حسنه، بیان مشفقانه است در مسائل خلقی رفتاری یا با پیامد‌های رفتاری. پس با این دو، دعوت تمام است، اما برای افرادی که مشکل فکری، اخلاقی یا شبهه دارند و با دو راهکار قبلی دعوت نمی‌شوند، باید جدال کرد، آن هم جدال احسن. حرف حقی که با حرف آن فرد، یک وجه‌مشترک دارد و او باید خودش وجه‌مشترک و سره از ناسره را دریابد.

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون