تاریخ خبر: کد خبر: 764

یادداشت / وقتی مفاخرمان را از یاد می‌بریم ما را با یک مطرب می‌شناسند!

ما که میتوانیم چرا ساکت بنشینیم تا کار بجایی برسد با انگشت تمسخر برایمان لایک بکوبند!! به فکر میراثی برای فرزندانمان باشیم تا بر صفحه اول شناسنامه با افتخار بنویسند محل تولد: سبزوار

یادداشت / وقتی مفاخرمان را از یاد می‌بریم ما را با یک مطرب می‌شناسند!

یادداشت، سیدحسین دلبری/

سبزوار دیار سربداران، شهر چهره های ماندگار، زادگاه مبدع (سبک روضه اباعبدالله)ملاحسین واعظ کاشفی، فیلسوف بزرگ حاج ملاهادی سبزواری، مورخ نامدار بیهقی، عالم فقید عبدالاعلی سبزواری، معلم شهید دکتر علی شریعتی و چندین ستاره ی نامدار دیگر که به قول امروزی ها برند معرفی این شهر با قدمت شش هزار ساله هستند. چندی پیش ما را به این نامها میشناختند. وقتی از اصالتمان سوال میشد باد فخر به گلو پیچانده؛ از سبزواری بودن خود میگفتیم و در پاسخ تحسین و تمجید و تقدیر میشنیدیم که سبزواری چنین است و سبزواریان چنان بودند. وقتی خود را به خواب زدیم و سر به بالشت خوش خیالی گذاشتیم لالایی پدرمان یادمان رفت که می سرودند:



              دیگران کاشتند و ما خوردیم                  ما بکاریم دیگران بخورند

 
بحمدالله آنقدر مفاخرمان نامدار و پرتلالو بودند که نیازی به معرفی آنها توسط ما نبود. ما هم آنقدر مشغله داشتیم تا اولویتمان اینها نباشد. این شد که دنبال بهانه بودیم برای شانه خالی کردن. عیب تراشی و بهانه جویی هم که راحت ترین کار است، دیگران نکات مثبت بزرگان ما را دریافتند و از آن خود کردند و ما کاشفی را بوقلمون صفت خواندیم؛ شریعتی را غربگرا نامیدیم لابد برای بیهقی و حاج ملاهادی هم کاری از دستمان بر نمی آمد. نه یادواره ای، نه نکوداشتی، نه نرم افزاری و... چرتمان که پرید سقف آرامگاه حاج ملاهادی ترک خورده بود. مقبره ی ملاحسین کاشفی بنای خاک خورده و متروکه ای بیش نبود. بیهقی را کسی نمی شناخت و دکتر علی شریعتی دیگر مال ما نبود. وقتی که خواسته یا ناخواسته مفاخرمان را از یاد بردیم؛ ما را با دی جی حسین فسنقری میشناسند. جاذبه های گردشگری شهرمان شد چایخانه ها و قلیانسرا ها و خدا رو شکر برای اینکه کمبودی احساس نشود مجوز قهوه خانه بانوان هم صادر کردیم. تفرجگاه روزهای جمعه ی همشهریانمان شد آرامگاه خیام در نیشابور و بر ورودی جمعه بازار کتاب حاج ملاهادی مان هم برچسب تعطیل است زدیم.


هر سال در حسرت یک بزرگداشت برای دکتر علی شریعتی نشستیم و سالگرد این اندیشمند فرزانه در حسینیه ی زادگاه غریبانه تر از مجلس ختم اموات برگزار شد. پس چه چیزی صادر کردیم؟؟؟ ما را چگونه بشناسند؟؟ آیا سزای این خطه ی هنرپرور و مروج فرهنگ این است که در عصر رسانه ها و فضای مجازی سبزوار را به مطربی بشناسند؟؟
 

هنوز هم دیر نشده میتوان از ظرفیتهای و پتانسیلهای موجود به نحو مطلوب بهره برداری کرد. این مهم همت مسئولان و همراهی دلسوزان فرهنگی را میطلبد. فضای سرسبز و بنای تاریخی مقبره حاج ملاهادی برای رونق یافتن یک نمایشگاه جانبی، فروشگاه سوغاتی و صنایع دستی، اتلیه عکس سنتی و.. این قبیل فعالیتها را برای افزایش جذابیت میطلبد. حصارها را از گرد مقبره ی ملاحسین برداریم و با هنر نورپردازی عصر نوین بر زیبایی هندسی مقبره بیافزاییم. نگاه انتقادی و متحجرانه را از دکتر علی شریعتی برداشته و در ترویج اثاری از او که همسو و همفکر با عقاید و ارزش های نظام مقدس جمهوری اسلامی است کوشش کنیم و در قبال سایر مفاخر نیز با تفکر این چنینی سبزوار را معرفی کنیم. یادتان که نرفته نکوداشت شاعر معاصر و انقلابی چه شور و حالی در مردم ایجاد کرد و چه انعکاس رسانه ای برای شهرمان در بر داشت؟؟ ما که میتوانیم چرا ساکت بنشینیم تا کار بجایی برسد با انگشت تمسخر برایمان لایک بکوبند!! به فکر میراثی برای فرزندانمان باشیم تا بر صفحه اول شناسنامه با افتخار بنویسند محل تولد: سبزوار
 
 
 
پی نوشت:_______________________________-_______
اشاره به یکی از خوانندگان لُمپن موسیقی به نام حسین فسنقری که صفحه فیس بوکش تاکنون چندهزار لایک خورده است.

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون