تاریخ خبر: کد خبر: 5820

هیئت موثر‌ترین نوع اشاعه شریعت است

هیئت کم‌زحمت‌ترین نوع اشاعه شریعت است و این به خاطر محبتی است که در دل اکثر مردم این سرزمین وجود دارد. مردم نسبت به موضوع هیئت هیچ‌گونه عکس‌العمل منفی ندارند.

هیئت موثر‌ترین نوع اشاعه شریعت است

به گزارش «قاصدنیوز»  به نظر می‌رسد در طول تاریخ بیشتر به جنبه غم‌انگیز حادثه کربلا نگاه کرده‌ایم تا اینکه نگاه تحلیلی داشته باشیم. اما دشمن نگاه تحلیلی به موضوع دارد. متأسفانه نگاه قشری، نگاه پوسته‌ای همیشه به دین آسیب‌ رسانده است. لذا در این باب با توجه به اهمیتی که هیئت‌های مذهبی در انتقال پیام عاشورا و تعمیق شریعت در میان مردم دارند به بررسی دقیق‌تر این موضوع پرداختیم. متن زیر قسمت اول مصاحبه تفصیلی با حجت‌الاسلام چوبچیان می‌باشد که در ادامه آن را از نظر می‌گذرانید؛

 

*در درجه اول یک تعریفی را از مجموعه هیئت ارائه دهید. با توجه به نگاه تاریخی و نگاهی که در تاریخ به موضوع هیئت بوده بفرمایید که هیئت چه هست و چه نیست؟ نگاه اهل بیت را نیز در این خصوص تبیین بفرمایید.

 

این سؤال، سؤالی کلی است ولی جوابی به درازای تاریخ دارد. به خاطر اینکه اولین هیئتی که تشکیل شده در عصر عاشورا توسط بانوان اهل بیت(ع) تشکیل شده است. در آن لحظه‌ای که در کنار بدن پاره‌‌پاره اباعبدالله(ع) جمع شدند و عزاداری کردند. این قطعا اولین هیئت بعد از عاشوراست. تا قبل از آن شاید ما چیزی به عنوان هیئت نداشته باشیم. باید گفت اسلام نبوی الحدوث است و حسینی البقاء. یعنی با شهادت امام حسین(ع) دوام اسلام تضمین شد. لذا از لحظه تضمین بقای اسلام به بعد یعنی شهادت سیدالشهدا(ع)، موضوع هیئت اهمیت بسیار بیشتری می‌یابد.

 

پس می‌توان گفت اولین هیئت در تاریخ توسط بانوان و کنار بدن پاره‌پاره اباعبدالله علیه السلام تشکیل شده است. اما پس از آن سیری را در طول تاریخ شاهد هستیم که به تدریج شکل آن تقویت می‌شود.

 

با شهادت ابا عبدالله(ع) جامعه دچار یک بهت‌زدگی می‌شود. وقتی فرزند پیغمبر به شهادت رسید و این جنایت اتفاق افتاد، دو جنایت بعد از آن یعنی فاجعه حره -کشتاری که در مدینه توسطه مسلم بن عروه روی داد- و به منجلیق بسته شدن خانه خدا توسط یزید ملعون رخ داد. به همین خاطر جامعه دچار یک نوع بهت‌زدگی شد، لذا وجود مبارک حضرت زین‌العابدین برای اینکه مردم را از بهت‌زندگی خارج کند، با گریه این فضا را احیاء کرد. پس گریه احیاء کننده آن پیامی است که اهل بیت به دنبال آن بوده‌اند. به خاطر اینکه گریه، برای جامعه ایجاد پرسش می‌کند. جواب این پرسش همان چیزی است که اهل بیت می‌خواهند در جامعه اشاعه پیدا کند.

 

در برهه‌های بعدی می‌بینید که بعد از اینکه شجره منحوس بنی‌امیه تغییر می‌کند و بنی‌العباس با شعارهای خاص خود -که در ابتدا سعی می‌کنند خودشان را محب اهل بیت(ع) نشان بدهند- بر سر کار قرار می‌گیرد، وجود مبارک اهل بیت(ع) پا را یک پله در باب تشکیل هیئت فراتر می‌گذارند. وقتی از وجود مبارک امام معصوم علیه‌السلام تقاضا می‌کنند که به یک مجلس عروسی تشریف آورند، امام می‌فرمایند می‌آیم ولی یک شرط دارد و آنهم اینکه در انتهای مجلس عروسی روضه جد ما ابا عبدالله(ع) خوانده شود. وقتی حضرت به مجلس عروسی وارد می‌شوند، صدر مجلس می‌نشینند و وقتی که عروسی به انتها می‌رسد و روضه خوانده می‌شود وجود مبارک امام(ع) از صدر مجلس پایین می‌آیند و دم در می‌ایستند.

 

حضرت می‌فرماید تا الان که عروسی بود بنده مهمان بودم باید آنجا می‌نشستم و میزبان شما بودید اما شأن مجلس اهل بیت این است که من که ولی خدا و فرزند سیدالشهداء هستم، باید دم در بایستم و خوش‌آمد بگویم.

 

هرچقدر که شما پیشتر می‌روید می‌بینید وجود مبارک امام رضا(ع) که در بدنه حکومت جا پیدا کرده بودند، در زمان مأمون پله را یک پله بالاتر بردند و مجلس یا هیئت را در قصر مأمون برگزار کردند. یعنی لحظه به لحظه اهل بیت علیه‌السلام هیئت را پیشرفت دادند. از کربلا که یک عده شاهد حقیقی قلیل داشته که اکثر آنها هم زن و بچه بودند شروع شد تا الان.

 

پس اهل بیت هیئت را پله به پله ارتقاء دادند، باید دید به چه جهت و هدفی و برای چه آن را ارتقا می‌دادند؟ ما از وجود مبارک موسی بن جعفر سلام الله علیه روایتی داریم که هارون روزی از آن حضرت سؤال کرد که حدود فدک را شما مشخص کنید ما فدک را به شما پس بدهیم. امام علیه‌السلام استنتاخ کردند و فرمودند اگر حدود فدک را مشخص کنم، آن را باز نمی‌گردانی. هارون دوباره اصرار کرد. امام شروع به شمردن کردند و به چهار طرف قلمرو حکومت اسلامی که کل وسعت ممالک اسلامی را شامل می‌شد، اشاره کردند. هارون برافروخته ‌شد و گفت اینکه شما شمردید چیزی برای ما نمانده! امام فرمودند من که گفتم اگر حدود فدک را بشمارم شما پس نخواهید داد.

 

پس نگاه اهل بیت به غم‌انگیزترین حادثه تاریخ مانند غصب فدک از دستان حضرت فاطمه سلام الله علیها، نگاهی حکومتی و ولایی است.

 

لذا با زحمات بی‌شائبه امام زین‌العابدین تا امام رضا علیهم السلام، موضوع احیاء شریعت در زمان امام رضا به اوج اعلی خودش می‌رسد و کار را کامل کردند و نگذاشتند شیعیان راه را گم کنند. این در پرتو همان هیئت‌هاست در پرتو آوردن حقوق اهل بیت در سایه حکومت اسلام است. یعنی تک به تک که پیش رفتیم این کار را انجام دادند.

 

*یک اشاره ای به این موضوع فرمودید که گفتید هیئت و این جلسه عزاداری قرار است یک پرسش را در اذهان ایجاد کند راجع به این موضوع یک مقدار بیشتر صحبت کنید این پرسش چیست و بناست به چه جوابی منتهی شود؟

خب قطعاً نوع پرسش به نوع نگاه طرف مقابل به حادثه کربلا ربط دارد. یعنی من به اندازه میزان فهم خود پرسش می‌کنم. یکی از چرایی حادثه پرسش می‌کند که چرا این حادثه اتفاق افتاد؟ یکی پرسش می‌کند که چه اتفاقی افتاده؟ یکی پرسش می‌کند که این اتفاق چه ضرری برای ما داشته؟ یکی از حوادث بعد از آن پرسش می‌کند. لذا این پرسش‌ها مختلف است. نکته اینجاست که جواب‌دهنده باید جواب پرسش را در جهات اعتقادی مکتب شیعه اثنی‌عشری رقم بزند. یعنی از باب اعتقاد به امامت، از باب اعتقاد به حجت خدا، از باب اعتقاد به اینکه باید رأس حکومت اسلامی ولی خدا، صالح‌ترین فرد جامعه اسلامی حضور داشته باشد، جواب این پرسش را بدهد.

 

تمام هم و غم ما برای ایجاد پرسش در چرایی حادثه کربلا بدین جهت است که باید از کربلای حسینی درس بگیریم. یعنی دشمن از نوع دشمنی‌های آن زمان درس گرفته‌ و اجرایی می‌کند اما ما از آن اصول دفاعی اهل بیت در برابر دشمنان مختلف درس نگرفته‌ایم و ضربه می‌خوریم.

 

این پرسش می‌خواهد از وقوع کربلای مهدوی جلوگیری کند که امام معصوم تنها نماند. ما قائل به امامت امام غائبی هستیم که زنده است و قرار است برای انتقام خون سیدالشهدا قیام کند، بدین جهت اگر اصول حاکم بر دشمنی با سیدالشهداء، در زمان ولی آخر الزمان بقیه الله نیز رقم بخورد، این امر منجر به ذبح ولی خدا می‌شود. پس پرسش‌ها به جهت رسیدن به جواب‌هایی است که راه را برای آینده هموار کند. یعنی راه را بفهمیم و تشخیص بدهیم.

 

*پس از نظر شما کلا عزاداری و هیئت بناست این نتیجه و اثر را داشته باشد که به نوعی اولا حقانیت اهل بیت اثبات شود و دوما ما تکرار تاریخ را شاهد نباشیم.

بله تکرار تاریخ خیلی دامن ما را گرفته است. بسیاری از قیام‌هایی که تاکنون اتفاق افتاده منجر به شکست شده، برای چه؟ برای اینکه وقتی تحلیل کنند می‌بینند که رهبری قدرتمندی در این قیام وجود نداشته است.

 

به نظر من در این موضوع باید موشکافی کنیم. بعد از حادثه کربلا مردم دو دسته شدند. یک دسته راه امام زین‌العابدین را در پیش گرفتند و دسته دیگری راهی که امام زین العابدین و اهل بیت در پیش گرفتند که سنت سکوت و گریه بوده است را در پیش نگرفتند و گفتند باید قیام کنیم. قیامی که انجام دادند به اذن امام زمانشان نبوده است. لذا به نظر می‌رسد در آن مقاطع دشمن احساسات مردم را تحریک کرده و اینگونه القا کرده که باید انتقام بگیرید، اما دشمن جهت قیام را به سویی هدایت کرده که به شکست منتهی شود.

 

لذا دشمن با تحریک احساسات مردم و تشویق آنها به قیام، به نوعی بین مردم و ولی خدا فاصله ایجاد کرده و در نهایت جهت قیام را بر ضد ولی خدا سوق دادند.

 

*پس هیئت قرار است که مردم را وصل به ولی کند؟

بله تمام زحمات ما این است که فاصله مردم با ولی خدا کم شود. الان در باب عرفان‌های نوظهور، مردم را به سمت یک موجودی مثل خودش سوق می‌دهند و می‌خواهند به انسان بگویند که این یک سیر و سلوک معرفتی است و در حال رسیدن به معرفت هستید! چرا می‌تواند این حس را به مردم بقبولاند؟ برای اینکه مردم اصل آن را پذیرفته‌اند. اینها اول نیم درجه انحراف ایجاد می‌کنند و وقتی نیم درجه انحراف حاصل شد، این انحراف به مرور زمان فاصله را از ولی خدا دورتر و دورتر می‌کند.

 

اتفاقا شما می‌بینید بیشترین آسیب‌ها را ما در موضوعات دینی و مذهبی در موضوع هیئت می‌بینیم، برای اینکه کارکرد هیئت آنقدر بالاست که برای دشمن خطرناک است و بیشترین آسیب را هم برای آن به وجود می‌آورد. حالا یا آسیبی در ناحیه اشاعه مطالب قشری و پوسته‌ای از دین و یا انحراف در نوع عزاداری و غیره.

 

هیئت‌ها به عنوان یک جریانی که قرار است جامعه را به مذهب و به ولی خدا پیوند بزند، می‌تواند یک نقش جریان‌ساز و گفتمان‌ساز را ایفا کند. ضمن اینکه این نقش را تبیین می‌کنید بفرمایید که شرایط حال حاضر به چه نحوی است و برای پررنگ‌تر شدن این نقش باید به چه سمتی حرکت شود؟

در مورد این مسئله باید به مهارت‌های ارتباطی اهل بیت توجه داشته باشیم. چون اگر بخواهیم مهارت‌های ارتباطی اهل بیتی را بحث کنیم یک بحث بسیار زیبایی از آن می‌توان برداشت کرد. مثلا عملکرد وجود مبارک پیغمبر اکرم در موضوع غدیر بسیار محل مداقه و توجه است. نوع جلسه‌ای که حضرت تشکیل می‌دهند، مکانی که برای جلسه انتخاب می‌کنند، افرادی که برای انتقال حرف پیغمبر در فاصله‌هایی مثلا ده متری قرار می‌گرفتند و حرف‌های پیامبر را تکرار می‌کردند، توقف سه روزه، آن شرایط بیعت، اینها همه به خاطر این است که یک جریان گفتمانی به نام غدیر در سراسر حکومت اسلامی نبوی و علوی شکل بگیرد.

 

این نوع است وجود مبارک پیغمبر اتفاقا آمده از مردم استفاده کرده از مردم عادی استفاده کرده از بلاد مختلف استفاده کرده، از این مهارت ارتباطی اشاعه بی‌زحمت استفاده کرده، به نظر من هیئت کم‌زحمت‌ترین نوع اشاعه شریعت است و این به خاطر محبتی است که در دل اکثر مردم این سرزمین وجود دارد. مردم نسبت به موضوع هیئت هیچ‌گونه عکس‌العمل منفی ندارند و ممکن است سالی یک بار حتی بی‌اعتقادترین مردم در خانه خودشان روضه بگیرند.

 

اهل بیت از این طریق عمل کردند. بعد از جریان کربلا برای اینکه اصل موضوع عزاداری برای ولی خدا جا بیافتد امام باقر(ع) وصیت می‌فرماید که تا ده سال بعد از شهادت من در منا مجلس عزاداری برگزار شود. این حرکت، حرکتی جریان‌ساز است که باز هم در جامعه ایجاد پرسش می‌کند.

 

یکی از آن چیزهایی که وهابیت بعد از هزار سال به شریعت علوی اشکال می‌کند این است که مگر می‌شود برای مرده گریه کرد؟ مگر می‌شود برای مرده عزاداری کرد؟ چرا که این مسئله است که در جامعه جریان‌سازی می‌کند.

 

پس جریان‌سازی و ایجاد گفتمان کار اهل بیتی است. اگر بتوانیم مبنا را به این سمت سوق دهیم که مردم معرفتشان نسبت به ولی خدا و نسبت به زوایای پنهان و دست‌های پنهان در تاریخ بالا برود، تشخیص‌شان در شناخت دشمنی که امروز چهره خود را عوض کرده بالاتر می‌رود و این خود جریان‌سازی است.

 

صرف گریه کردن برای اهل بیت کافی نیست. اول کسی که در روز عاشورا در غم‌انگیزترین حادثه که گودال قتلگاه بوده، برای سیدالشهدا گریه کرده شخص منحوس عمرسعد معلون بوده است. وقتی حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به عمر سعد می‌فرماید: دارند حسین را می‌کشند و تو نگاه می‌کنی؟ او گریه می‌کند و نمی‌تواند این صحنه را ببینید صورتش را برمی‌گرداند و می‌گوید کار را تمام کنید. او هم گریه می‌کند. پس این گریه، گریه سازنده نیست باید مواظب این بود که این نوع گریه‌های شمری و یزدی حاکم به مجالس اهل بیت نشود.

 

ما اول باید تمام این بچه‌های هیئتی مان را به یک معرفت دینی ناب برسانیم اگر به معرفت دینی ناب نرسانیم در همین جایی که هستند دچار سردرگمی می‌شوند.

 

اگر معرفت دینی وجود نداشته باشد اولین نتیجه آن این است که در باب هئیت‌های مذهبی، هیئت در مقابل شریعت قرار می‌گیرد. لذا با باورهای احساسی، فرد احساس می‌کند انواع عزاداری برای او جایز است. لذا آنچه لازم است در جریان‌سازی و گفتمان سازی به آن توجه کرد، تعمیق معرفت دینی است.

 

*برای ایجاد این معرفت دینی چه باید کرد؟

اگر بخواهیم این معرفت دینی را تقویت کنیم باید چهار تا پله به عقب برگردیم. باید از نسل‌های جدید شروع کنیم. تمام بچه‌های مسیحی در سراسر دنیا، هرجا باشند، با کریسمس آشنا هستند. برای اینکه کریسمس یکی از ناب‌ترین صحنه‌های زندگی آنهاست. اما چقدر بچه‌های شیعه در سراسر عالم با شب غدیر آشنا هستند؟ ما باید بتوانیم این مفاهیم را برای بچه‌هایمان جا بیندازیم. ما واقعا باید در مهدکودک‌ها کار کنیم.

 

وقتی شریعت جا بیافتد همه چیز جا می‌افتد. بایدها و نبایدهای دینی بایدها و نبایدهای بشریت است. بعد می‌توانیم بیایم حکمت‌های احکام را برای مردم بیان کنیم. هم روحیه تعبدی را در مردم زنده کنیم و هم حکمت‌های احکام برای آنها بیان شود. پس معرفت دینی لازم است. این نگاه معرفت دینی خیلی سال است مطرح شده اما متأسفانه جا نیافتاده. اول باید پدر و مادرها شروع کنند. در خانواده به عنوان جامعه کوچکی که می‌تواند مهدوی و علوی باشد باید این امر آغاز شود.

 

*با توجه به موضوع معرفت دینی که شما به آن اشاره فرمودید به نظر شما چه مؤلفه‌ها و چه موضوعاتی اولویت دارد که در هیأت‌ها به آن پرداخته شود؟

من به اندازه فهم خودم گمانم بر این است آن مؤلفه‌های مهم اصول دین است. در باب توحید تنها چیزی شایسته پرستش در روی زمین باشد یک نیرویی مافوق نیروی بشری است که این نیروی مافوق بشری در هیچ لحظه‌ای نه خاموش می‌شود نه توقف دارد، نه مکان دارد و نه زمان.

 

وقتی موضوع توحید مورد تأکید قرار بگیرد و این برای جوانان و برای مردم جا بیافتد دیگر کسی نمی‌تواند آنها را گرفتار شیطان پرستی کند و خود به خود آنچه که نباید دفع می‌شود و می‌رود. برای اینکه فرد روی این مطلب ایستاده و می‌داند که باید چه کسی را بپرستد و می‌داند که عالم را چه کسی به وجود آورده است. اتفاقا وقتی تأکید روی مطلب توحید شود موضوع امامت هم برای او جا می‌افتد، چون دیگر به اعتقاد شیطان‌پرست‌ها که قرار است شیطان از ستاره جنوبی بیاید و در کل عالم حاکم شود، باور نخواهد داشت و اعتقادش به منجی هم اصلاح می‌شود. پس اعتقاد به توحید، اعتقاد به منجی را هم اصلاح می‌کند.

 

موضوع بعدی، موضوع نبوت است موضوع رأفت الهی از باب قاعده لطف است که خدا موضوع هدایت بشریت را در هیچ زمانی رها نکرده است.

 

اگر کسی اعتقاد به موضوع معاد و قیامت و پرسش و پاسخ و… داشته باشد هیچگاه اینگونه زندگی نمی‌کند و زندگی را آلوده نمی‌کند. اگر موضوع معاد تقویت شود زندگی‌هایمان اصلاح می‌شود. تضادهای در جامعه  رفاه‌طلبی‌ها و تجمل‌طلبی‌ها و این کشمکش‌ها همه اینها اصلاح می‌شود و جامعه هم اصلاح می‌شود.

 

پس مؤلفه‌هایی که لازم است برای هیئت‌های مذهبی طرح شود، همین اصول دین است که باید تقویت شود. از بهترین اهرمی که می‌شود استفاده کرد همین اهرم احساسات و عواطف است. ما با این کار داریم مثلا به نگاهی که یک نوجوان ۱۳ ساله به مرگ دارد، احترام می‌گذاریم که وقتی از او سؤال می‌کنند که در رکاب ولی خدا مرگ برای تو چگونه است؟ می‌گوید احلی من العسل.

 

ما به آن طرز فکر او احترام می‌گذاریم. درست است که فرزند پیغمبر است اما آراسته به زیور فضائل اخلاقی است این را باید تقویت کرد که مردم باورهایشان قوی شود.

 

*حاج آقا در صحبت‌هایتان به چند نکته اشاره کردید یکی به بحث گریه سیاسی که حضرت امام هم فرمودند ملت ما، ملت گریه سیاسی است یا فرمودند تا این مکتب پای آن سینه‌زن نباشد حفظ نمی‌شود. ضمن اینکه این گریه سیاسی را تبیین می‌فرمایید که گریه سیاسی یعنی چه؟ بفرمایید بناست هیئت‌ها چه دردی را از انقلاب اسلامی دوا کنند یعنی چه مأموریت و چه رسالتی را برای هیئت ها می‌توانیم قائل شویم؟ از مجموعه این چند گزاره‌ای که عرض کردم بفرمایید که بناست هیئت‌ها چه کار کنند؟

فکر می‌کنم اینکه امام می‌فرماید باید پای این انقلاب و این پرچم گریه‌کن و سینه زن باشد به این جهت است که وجود مبارک امام زین العابدین با همین گریه که حداقل نوع عزاداری در خفا هم بوده توانسته نهضتی با آن عظمت را حفظ کند. امام فقط نگاه می‌کند به بازار قصاب‌ها گریه می‌کند، امام فقط نگاه می‌کند به طفل شیرخوار گریه می‌کند، دفعه اول می‌پرسند آقا چرا گریه می‌کنید؟ جریان طفل رضی را مطرح می‌کند. دفعات بعد دیگر سؤالی نمی‌شود و همه می‌فهمند ایشان طفل شیرخوار ببیند گریه می‌کند.

 

گمانم بر این است که گریه سیاسی یعنی این نوع گریه‌ای که از امام زین‌العابدین یاد گرفتیم. که نهضت را زنده نگه می‌دارد ولو اینکه علی الظاهر اشاعه ندارد. در جامعه‌ای که کوچکترین کار‌ها باعث ایجاد پرسش می‌شود لذا این گریه و این حزن خودش نوعی تبلیغ شریعت و تبلیغ آیین خواهد بود. لذا گریه سیاسی گریه‌ای است که شریعت را تبلیغ کند و از سوی دیگر باعث حفظ آن شود.

 

اما لازم است بر این نکته نیز تاکید کنم که اول باید در قلب مردم رسوخ کرد، اول باید محبت ایجاد شود بعد اطاعت ایجاد می‌شود. دلی که ظرف محبت حق است، ظرف اطاعت حق قرار می‌گیرد. باید اول قلب مردم را تسخیر کنیم بعد مطیع اهل بیت خواهند شد.

 

حالا هیئت‌های مذهبی، باید چه کاری برای انقلاب بکنند؟ باید آن ملاک‌های نهضت حسینی و پیام‌های نهضت اباعبدالله را زنده نگه دارد. ما همین را زنده نگه داریم انقلاب سرپا خواهد ماند. برای اینکه انقلاب بر مدار عزت‌طلبی و ذلت ناپذیری است.

 

انقلاب بر این مدار است که سرت را در مقابل نامرد خم نکن و در مقابل زورگو بایست. اگر هیئت‌ها از انقلاب و از اصول انقلاب فاصله بگیرند این خطر را به همراه خواهد داشت که پتانسیل هیئت‌ به حساب دشمن می‌رود. باید برای مردم جا بیندازیم جایگاه ولایت فقیه ریشه در فقه عمیق محمدی و علوی دارد. ولایتی که فقیه دارد ولایتی است که خدا به او داده و قابل انکار نیست. انکار ولایت فقیه انکار قرآن و سنت است ما باید این را جا بیندازیم.

 

البته این را عرض کنم متأسفانه مسئولین انقلاب هنوز نسبت به پتانسیل قوی هیئت‌های مذهبی آگاه نیستند. مسئولین از این پتانسیل غافلند. بی‌توجهی به این پتانسیل‌ها به ضرر انقلاب و اسلام تمام می‌شود.

 

*حاج آقا به عنوان سؤال آخر چه آینده‌ای برای هیئت‌های مذهبی قابل تصور است و برای اکمال آن چه باید کرد؟

آینده‌ای که برای هیئت های مذهبی تصور می‌شود بسیار زیبا و روشن است آن هم به خاطر اعتقادات و باورهای شیعی و امامی ماست که از باب قاعده لطف، امام زمان اروحنا له الفداء خودش کار سازی می‌کند، یعنی اول باور اعتقادی و قلبی ماست. اما چه کارهایی که باید انجام بدهیم این است که در هیچ برهه‌ای و در هیچ صحنه‌ای هیچ دشمنی نتواند بر امام حسین علیه السلام پیروز شود. الان تعداد دشمنان اسلام روز به روز زیاد می‌شود. دشمن یک بار در مملکت خودمان و از جنس خودمان است، یک بار نفس اماره ماست، یک بار ابلیس ملعون است، یک بار امریکا، استکبار جهانی و اسرائیل است، یک بار تعصبیت افراطی است، همه اینها هست.

 

حرف در باب روضه‌خوانی روضه‌خوان‌ها این است طوری روضه بخوانید که گویا در محضر امام زمان(عج) نشسته‌اید. یقین قلبی هم به این داشته باشید که امام زمان نشسته‌اید. امام زمان می‌بینید و می‌داند و حاضر و ناظر است. به فرمایش امیرالمؤمنین(ع) در دعای شریف کمیل «و کنْتَ انْتَ الرقیبَ عَلَیَّ مِنْ ورائِهِم» خدا شاهد و ناظر بر اعمال ماست. ان‌شالله که امام زمان دعایشان مشمول حال همه آنهایی که در راه دین و قرآن و اهل بیت حرکت می‌کنند باشد.

 

منبع:تریبون مستضعفین

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون