تاریخ خبر: کد خبر: 4111

حجت الاسلام پناهیان در گفتگو با «قاصدنیوز» به این سوال پاسخ داد:

آیا مردم از اول انقلاب بی‌دین‌تر شده اند؟

با توجه به ظلم هایی که شاه کرد و مردم را به انقلاب وادار کرد و با وجود خرابکاری ها و همه کارهای خوبی که ما نکرده ایم و با توجه به تازگی شعارهای انقلاب که قبلا داشتیم و اکنون نداریم و با همه تهاجمات فرهنگی و سیاسی که علیه ما افزایش پیدا کرده، و با توجه به افزایش ابزار آلات گسترش فساد که قبلا یک هزارم آن هم وجود نداشت، اگر نسبت ها را در نظر بگیریم احساس خواهید کرد که وضع به مراتب نسبت به گذشته بهتر شده است.

آیا مردم از اول انقلاب بی‌دین‌تر شده اند؟

قاصدنیوز:  باگذشت 36 سال از انقلاب اسلامی ملت ایران، برخی از افراد به‌صورت جدی ادعا می‌کنند که این انقلاب از شعارهای اصلی خودش دور شده و درصد دین‌داران و متدینین جامعه کنونی ما، نسبت به متدینان دهه اول انقلاب به‌مراتب کمتر شده است. با این پیش‌فرض خبرنگار «قاصدنیوز» به سراغ حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان رفته و این موضوع را با وی به بحث گذاشته است.

 

 

***بعد از گذشت 36 سال از انقلاب اسلامی برخی تصریح می‌کنند چون از شعارها و معیارهای اولیه فاصله گرفته‌ایم، درصد مردم مؤمنین و متدین الآن جامعه، نسبت به دهه اول انقلاب کاهش داشته است پس نمی‌توان به سرانجام انقلاب امید بست. نظر شما چیست؟

کسانی که چنین ادعا می‌کنند، می‌بایست بیایند و با دلیل این ادعا را ثابت کنند. نظام اسلامی از کدام شعار فاصله گرفته است؛ جمهوری اسلامی از شعارهای خودش فاصله نگرفته است که هیچ، بلکه مردم روزبه‌روز شعارهای انقلاب را بهتر درک و عمل می‌کنند. فساد اجتماعی در دهه اول انقلاب، به‌مراتب بیشتر و بدتر از الآن بوده است و اگر منظور برخی از بیشتر شدن فساد، عوض شدن مدهای جدید و طرح متفاوت لباس است که این نماد دور شدن از اسلام و دین و معنویت نیست. در همین تهران برخی از مردم شعار مرگ بر امام سر می‌دادند و این فضای عادی در جامعه بود. برخی به شهدا بدوبیراه می‌گفتند و شما اگر اکثر وصیت‌نامه شهدا را که بخوانید، می‌بینید که در جواب به این قشر جامعه نوشته‌اند و در حال حاضر احدی به شهدا بدوبیراه نمی‌گوید. درحالی‌که قبلا این‌چنین نبوده است.

 

*** فضای شهید و شهادت و دفاع مقدس، به چه میزان در فضای عمومی جامعه اثرگذار بوده؟ بالاخره این امر سبب می‌شده تا جامعه رنگ و بوی بیشتری از معنویت به چشم ببیند؟

ما در محلمان اگر کسی شهید می‌شد، مثل شهدایی که در فتنه 88 می‌خواستیم در بالا شهر تهران تشیع جنازه انجام بدهیم، خیلی بی‌سروصدا و با جمعیت کم تشیع می‌کردیم. یعنی این‌قدر فضا بد بود که می‌ماندیم چطور تشیع جنازه کنیم. متأسفانه این‌ها را نمی‌گویند و نشان نمی‌دهند.

 

از مدارس چند صدنفری شاید فقط چند نفر محدود به جبهه می‌رفتند، و یا تعداد کل کسانی که به جبهه رفتند، کم بود و همین تعداد اندک نشان می‌دهد، جو خاصی به خاطر جبهه و جنگ در فضای جامعه مطرح نبوده است. بنده خودم اول انقلاب با لباس روحانیت برخی مکان‌ها که می‌رفتم، افراد مسخره می‌کردند. این‌ها همه در حالی است اکنون مجالس شهدا به‌مراتب شلوغ‌تر از اول انقلاب است وکسی شهدا را مسخره نمی‌کند.

 

نگاه کنید، با وجوداینکه بیست‌وپنج سال از دفاع مقدس گذشته است، زمانی که یک شهید می‌آورند، چه جمعیت کثیری به استقبال می‌آیند، شما این نسبت‌ها در نظر بگیرید، بیش از چند برابر گذشته استقبال می‌کنند. این در حالی است که به قول شما فضای جنگ و شهادت به پایان رسیده است.

 

ما اوایل انقلاب کوه می‌رفتیم، جرئت نداشتیم سرمان را بالا بیاوریم و به کسی حرفی بزنیم، کوه‌ها پر از افراد گروهک‌ها بود که ضد خدا و ضد دین بود؛ اما الآن نهایت برخی جوان‌ها بی‌دین هستند، نه اینکه ضد دین و ضد خدا باشند. جالب‌تر آن‌که همین جوان بی‌دین هم، سر مزار شهدا می‌رود و فاتحه می‌خواندند. درحالی‌که آن زمان کسانی که همین مردم را شهید کردند، روی کوه‌ها بودند و آزاد برای خودشان کار و جذب نیرو می‌کردند.

 

*** این حرف‌ها بیشتر متعلق به سه سال اول انقلاب است که منافقین آزادانه در حال فعالیت بودند و درنهایت اکثر منافقین، متواری یا به زندان افتادند؟

نه، چه کسی گفته اکثرشان جمع شدند، شاید اوایل برخی از سرانشان جمع شدند، ولی سمپادهای آنان همچنان در جامعه حضور داشتند و باآن‌همه عناصر نفوذی در نظام به کار و فعالیت می‌پرداختند. حتی کسی در حد فقیه عالی‌قدر همین اواخر جنگ اعتراض می‌کرد که چرا سران این منافقین را اعدام می‌کنید.

 

***برای اثبات مدعای خود، بررسی شرایط دهه اول انقلاب و وضع موجود چقدر مؤثر است؟

بررسی شرایط بسیار حائز اهمیت است و برای اثبات مدعای خود، ما می‌بایست اول نسبت‌ها و شرایط را بسنجیم و بعد به دنبال شاخص‌ها برویم. چراکه اگر شاخص هم داشته باشیم، نمی‌توانیم بدون کنترل بقیه متغیرها، شاخص‌ها را ملاک برای اندازه‌گیری قرار دهیم. در اینجا باید با یک  سلسله نسبت سنجی‌ها، ملاک‌های را بررسی کرده و در نظر گرفت.

 

ازجمله نکات مهم در بررسی شرایط دو دهه، که می‌توان مطرح کرد این است که اگر اوایل انقلاب شعارهای انقلاب از باب تازگی باعث جذب آنان شد، اکنون به‌هیچ‌وجه کسی از سر تازگی به شعارهای انقلاب اقبال ندارد، یعنی خالص‌سازی صورت گرفته است. اگر آن زمان، مدعیان انقلابی گری به خاطر عدم سابقه حکومتی و به‌تبع آن، نبود خرابکاری در رفتار و عملکرد، طرفداران و مدافعانی داشتند -که معتقدم نسبت مردم مدافع آن زمان به جمعیت الآن جامعه، کمتر بود- اما امروزه خرابکاری‌های زیادی از سوی مسئولین صورت گرفته است و بااین‌همه بازهم مردم پای انقلاب و آرمان‌های خود ایستاده‌اند.

 

اگر آن زمان رژیم طاغوت، ظلم‌های بسیاری کرده بود که سبب گرایش مردم به انقلاب می‌شد و یا حادثه‌ای همچون دفاع مقدس وجود داشت که سبب هل دادن مردم به سمت انقلاب و آرمان‌های انقلاب شده بود، الآن در این اوضاع اقتصادی، رفاه‌زدگی و راحت‌طلبی و رقابت‌ها برای رسیدن به وضع بهتر، این مقدار گرایش به معنویت واقعاً معجزه‌ای الهی است، و حتی از این بالاتر اینکه بنده معتقدم جمع دین و ایمان و معنویتی که در آن زمان بود، به‌مراتب کمتر از جمع دین و ایمان و معنویت است که در حال حاضر در جامعه وجود دارد.

 

یادم هست که اول انقلاب احیاناً اگر مسجدی در تهران اعتکاف برگزار می‌کرد نصف مسجد هم پر نمی‌شد و فقط تعدادی پیرمرد جمع می‌شدند تازه آن‌هم به‌سختی می‌توانستی برای همان چند نفر کار درست تبلیغی داشته باشید. اما الآن در مساجد متعددی در سراسر کشور صدها هزار نفر معتکف می‌شوند و برنامه‌های بسیار خوب برایشان گذاشته می‌شود.

 

بیش از سی سال انتظار می‌رود که برای حجاب کارکنیم در حالی حتی یک فیلم دراین‌باره ساخته نشده است، پس وجود این تعداد بدحجاب امری طبیعی است چون کاری صورت نگرفته اما این درصد زیاد خانم های باحجاب و محجبه در عین بی‌توجه به این قضیه، خودش امری قابل‌توجه و مهم و در حد معجزه است.

 

تهاجم فرهنگی در دهه اول انقلاب به نسبت الآن قابل‌مقایسه نیست، در دنیای امروز این‌همه ابزارها در حال ترویج فرهنگ بی‌بندوباری و ضدیت با فرهنگ اسلامی هستند که قبلا یک‌هزارم این ابزارآلات وجود نداشت. به‌عنوان‌مثال در آن زمان دستگاه ویدئو آمده بود، تمام کمیته‌ها به خط شدند؛ حال آیا کسی فیلم ویدئویی گیرش بیاد یا نه! اما الآن در موبایلشان به همه‌چیز دسترسی دارند و می‌توانند همه‌چیز را ببینند و آب از آب هم تکان نخورد.

 

نسبت‌ها را شما ملاحظه کنید، ما حتی با تمام بی‌تجربگی و خامی خود، کارها را در مواردی بد انجام دادیم، به‌عنوان‌مثال زنجیره‌ها و فیلم‌هایی که به‌صورت ضمنی، سکولاریسم را ترویج کرده، بسیار داشتیم. پس با توجه به ظلم‌هایی که شاه کرد و مردم را به انقلاب وادار کرد و باوجود خرابکاری‌ها و همه‌کاره‌ای خوبی که ما نکرده ایم و با توجه به تازگی شعارهای انقلاب که قبل داشتیم و اکنون نداریم و با همه تهاجمات فرهنگی و سیاسی که علیه ما افزایش پیدا کرده، و با توجه به افزایش ابزارآلات گسترش فساد که قبل یک‌هزارم آن‌هم وجود نداشت، اگر نسبت‌ها را در نظر بگیریم احساس خواهید کرد که وضع به‌مراتب نسبت به گذشته بهتر شده است.

پناهیان

*** آن زمان، امام راحل تا حرفی را مطرح می‌کردند، همه گوش می‌کردند، اما آیا الآن نسبت به رهبر انقلاب هم اینگونه است؟

اگر منظورتان خواص است که به حرف حضرت امام گوش می‌کردند، الآن‌هم، خواص هستند و به حرف‌های رهبر انقلاب عمل می‌کنند و حتی تعدادشان به‌مراتب زیادتر شده است. نشان به این نشان‌که آن زمان، فقط 3 درصد کل مردم ایران به جبهه رفتند و الآن با توجه به قرائن و شواهد متعدد، به راحتی چندین برابر آن در حوادث این‌چنینی پای نظام مقدس جمهوری اسلامی تا پای جان شان مثل زمان جنگ خواهند ایستاد. الان این امر بسیار مشهود و معلوم است.

 

*** معیارها و ادله شما برای اثبات بهتر شدن وضع موجود به نسبت اول انقلاب چیست؟

نکته اول این است که بدانیم، آن کسانی که ادعا می‌کنند وضع جامعه بدتر شده و نسبت مومنین جامعه نسبت به دهه اول انقلاب کمتر است، هیچ شاخصی ندارند تا بر اساس آن شاخص و معیار حرف شان را اثبات کنند. حال با این وجود به سراغ شاخص‌ها و معیارهای خود می رویم.

 

شاخص اول این است که احترام و محبت به اهل بیت علیهم السلام در مجموع خیلی افزایش پیدا کرده است. بنده یک زمانی به مسئولین محترم مهدیه عرض می‌کردم چرا صبح جمعه دعای ندبه برگزار نمی‌کنید، می‌گفتند، مردم صبح زود برای دعا نمی‌آیند و همت ندارند. اما بعد دیدیم که مردم آمدند و بیشتر از گذشته هم آمدند و بعد این دعا در سراسر کشور پر شور برگزار شد. زائرین حرم امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه علیهاالسلام و حتی مسجد جمکران چندین برابر افزایش پیدا کرده است و نمی‌توان گفت چون جمعیت دو برابر شده زائر زیاد شده است.

 

سنت های حسنه ای که در بین مردم رایج شده است که قبل الا وجود نداشت و جمعیت زیادی به ویژه جو آن‌ها در آن‌ها شرکت می‌کنند، و مثال های اول بحث (مثل اعتکاف، عزارداری حسینی، تشیع جنازه شهدا، پیاده روی اربعین، و...) شاهد بر همین مدعاست. این‌ها شاخص‌های بسیار مهمی هستند که رهبر انقلاب هم همیشه بر این‌ها تاکید دارند که مردم به شعارهای اصلی انقلاب اقبال دارند.

 

شاخص بعدی این است که سطح درک و فهم مردم بسیار افزایش پیدا کرده است. بنده به‌عنوان یک بچه طلبه از اول انقلاب سخنرانی می‌کرده ام و از سال 61 نوار دارم. بنده آن زمان باید کلی سختی می کشیدم و برای یک جمع چندین نفره با چندین رفاقتی که ایجاد کرده بودم، شاید می‌توانستم یکسری از معارف را مطرح کنم. اما اکنون می‌بینید شاید طلبه هایی در همان سن و سال آن زمان بنده، -نه مثل الآن بنده که شاید چند نفری بنده را بشناسند- مخاطبان بسیار بیشتری دارند. چراکه سطح فهم نسبت به معارف دینی، سیاسی، اجتماعی و انقلاب در مردم به‌مراتب افزایش پیدا کرده است.

 

اصلا بحث ولایت فقیه که الآن در بین مردم مذهبی و یا حتی عامه مردم به راحتی فهم می‌شود، سر منشاء آن شهدا بودند. شهدا به‌صورت متوسط چهار بار از امام حسین علیه السلام و چهار بار از ولایت فقیه  یاد کرده اند. برخی از مردم در اوایل انقلاب در و دیوار تبلیغات می زدند که رئیس جمهور خمینی است، یعنی برخی فرق بین رئیس جمهور و ولایت فقیه را نمی فهمیدند. وصیت‌نامه های شهدا بهترین معلم جامعه در دهه اول انقلاب بودند تا به مرور زمان بحث ولایت فقیه در اذهان و قلوب مردم جا بیافتد و تازه این بحث در افکار مردم نقش ببندد. ما 250 هزار شهید، معلم برای ولایت فقیه در این کشور داشتیم و آثار آن درس ها چند سالی است تازه آشکار و ظاهر شده است.

 

در دانشگاه تهران گروهک ها تبلیغات وسیع راه می انداختند و می‌گفتند ولایت فقیه همان ولایت عهدی و همان پادشاهی به سبک جدید است. بسیاری درک عمیقی از ولایت فقیه نداشتند و حتی کسی هم علیه آن گروهک‌ها تظاهرات نمی‌کرد. این در حالی است که در اوج فتنه سال 88، بنده به رفقایی که می‌گفتند وضع خیلی وحشت ناک شده و این‌ها جمعیت شان زیاد شده، می گفتم، شما جمعیت تان چقدر است، می‌گفتند دوبرابر، بعد بنده با لبخند می گفتم چطور نگران هستید، حال آن‌که زمان بنی صدر زمانی طرافدارن او تظاهرات راه می انداختند ما در مقابل شان چند صد نفر هم نداشتیم که علیه او تظاهرات کنیم، فقط چند نفری را پشت وانت می نشستیم و شعار می دادیم و هر کار می‌کردیم نمی‌توانستیم جمعیتی جمع بکنیم. ما در محلمان برای شهید بهشتی با کلی تلاش 200 نفر جمع کردیم که ایشان هفته بعدش به شهادت رسید. اصلا ما در مقابل بنی صدر عددی نبودیم. این درحالی‌که بود که در فتنه 88 بعد از گذشت روزهای اول، مردم به فتنه گرها می خندید، منتظر بودند کی بیایند بیرون و این تعداد محدود را  جمع کنند. نهم دی ماه 88 مردم برای دفاع از مقدسات شان یعنی از امام حسین علیه السلام گرفته تا ولایت فقیه و نظام اسلامی چنان عرض اندام کردند که لرزه بر پیکره فتنه گرها و تمامی کشورهای مستکبر حامی آن‌ها انداخت. پس این‌ها رشد و بلوغ جامعه را نشان می‌دهد یعنی برخی از مردم شاید مثل اول انقلاب جو گیر نشدند، بلکه متوجه شدند که باید چه کار کنند.

 

شما به همین شعار حمایت فلسطین، غزه و قدس و لبنان نگاه کنید. این جریان موسوم به اطلاحات سال ها ادعا می‌کردند که حاکمیت پشت مرگ بر اسرائیل ایستاده و از این کشور ها برائت می جوید و از این شعارها برای تحکیم خودش سوء استفاده می‌کند، و ما این شعارها را نمی دهیم. حالا همه شان آمده اند پای این شعارها و شعار مرگ بر اسرائیل سر می دهند، بعد زمانی که به آن‌ها می گویید که شعار شما، اثبات ولایت فقیه می‌شود، می گویند: باشه بابا، ول کن دیگه از این حرف‌ها گذشته!

 

همه این‌ها نشان دهنده پیشرفت در مسیر شعارهای انقلاب است نه بازگشت به شعارهای انقلاب. البته یک دوره برخی از مسئولین از شعارهای انقلاب فاصله گرفتند که خودشان از سوی طرد شدند. اما کلیت مردم و مسئولین در نظام و کلیت حرکت انقلاب تازه فهمیده است که چکار باید بکند و قدر ارزش های خودش را بداند. امروزه قشر خاکستری ما هم به معنویت و دیانت نزدیک تر شده اند. البته آمار مشکلات بسیار زیاد است و حتی آمار خرابکاری‌های بچه حزب‌اللهی ها قابل‌توجه است که آن‌ها را حتما باید درست کرد.

 

اما روند کلی، رو به جلوست به گونه ای که انسان گمان می‌کند تمام فرشته های خدا آمده اند و در حال کمک به این نظام مقدس هستند. به محض اینکه می‌خواهد یک حقی پنهان شود، همه کائنات می‌آیند و دلیلی بر اثبات حق می آوردند و همه قبول می‌کنند. الآن‌همین قصه حمایت آمریکا و دولت های اروپایی در حمایت از جنگ غزه توسط رژیم صهیونیستی و یا حمایت آن از داعشی مای جنایتکار، چقدر هیمنه و ابهت ارتباط با غرب را به زمین ریخت. چه کسی وجود دارد که این ماجرا را نفهمیده باشد. بالاخره وقتی حق پیدا می‌شود، ابتهاج و عمقی پیدا می‌کند که همه به اجبار در این مسیر گام بر می دارند.

 

گفتگو از: احسان کفشدار طوسی

کلمات کلیدی

  • شرفخانی 4 1

    سپاسگزارم از عملکرد مثبت سایت قاصد نیوز

  • عمارنامه 1 1

    با سلام و احترام؛
    مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
    http://www.ammarname.ir/node/98884
    ما را از بروزرسانی خود آگاه
    و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
    موفق و پیروز باشید .
    http://ammarname.ir -- info@ammarname.ir
    یا علی

  • امیر حسین 2 0

    احسنت به این موضوع مهمی و کاربردی که کار کردین

    واقعا عالی بووووووووووووووود

    مسئله بسیار چالشی و مهم که حتی برخی از بچه حزب اللهی ها ما هم هنوز در اون مشکل دارند....


    متشکرم

  • هدی 4 0


    واقعا موضوع خیلی خوبی بود متشکرم

  • سید رضا 2 2

    خوب خودمونو به خواب میزنیم. بیش از 3 درصد به جبهه نرفتند!!!!!!
    بیش از 5 درصد فقط شهید و جانباز دادیم
    ما هم دعا میکنیم اوضاع بهتر شده باشه

  • ناصر 5 0

    اما انصافا پرداختن به این موضوعات خیلی مهمه . خدا خیرتون بده
    یا علی ع

  • 3 0

    لطفا فیلم این جلسه رو منتشر کنید خیلی بدرد میخوره ..ممنون

  • مریم 3 0

    سلام

    متشکر از مصاحبه خوبتون و سوالات واقعا خوب و جالب و دغدغه مند بود

  • یک طلبه 2 0

    نازشستت آقا احسان
    خیلی قشنگ بود.
    یاعلی

ارسال نظر

تریبون