تاریخ خبر: کد خبر: 1584

استاد رحیم پور ازغدی در مشهد:

«عدم معرفت» و «خودمحوری» دو آسیب پیش روی انقلابی ها / شعار «تنش زدایی» در سیاست خارجی از کجا آمده است؟/امام از پیش بینی مرحوم شاه آبادی درباره برخی حوادث ایران گفته بود

«عدم معرفت» و «خودمحوری» دو آسیب پیش روی انقلابی ها / شعار «تنش زدایی» در سیاست خارجی از کجا آمده است؟/امام از پیش بینی مرحوم شاه آبادی درباره برخی حوادث ایران گفته بود

به گزارش قاصدنیوز، چهارمین نشست دوره آموزشی مبانی و اندیشه انقلاب اسلامی به همت باشگاه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی خراسان رضوی در سالن اجتماعات فرهنگسرای انتظار مشهد برگزار شد و استاد حسن رحیم پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به آسیب شناسی انقلاب اسلامی پرداخت. در ادامه گزارشی مختصر از مباحث مطرح شده در این نشست ارائه می گردد.

 

* اخلاص و فداکاری؛ دو ویژگی مهم افراد انقلابی

این جلسات از برخی جهات من را به یاد برخی جلسات قبل از انقلاب می اندازد، جلساتی که بچه ها در آن کار مطالعاتی می کردند و تفسیر قرآن و نهج البلاغه می خواندند و در کنار مطالعه برنامه ی خودسازی هم داشتند. جلساتی که بچه ها پول تو جیبی هایشان را می آوردند و روی هم می گذاشتند و به فقرا و افراد محروم حاشیه شهر و روستاها کمک می کردند  و یا حتی می رفتند در برخی مناطق برای افراد محروم کار می کردند، مثل همین کاری که بعد از انقلاب به نام اردوهای جهادی مطرح شده است.

بچه های آن زمان دو ویژگی مهم داشتند که کار را پیش می برد و خود من را هم تحت تأثیر قرار داده بود و آن دو ویژگی اخلاص و فداکاری افراد بود که بعدها نمونه ی درست تر و کامل تر آن را در جبهه ها دیدیم. آسیب هم داشتند؛ عدم آگاهی و کم اطلاع بودن و سواد عمیق نداشتن باعث شد همین افراد دچار شکاف عقیدتی شوند و حتی بعد از انقلاب روبه روی هم بایستند. این نکات را از این لحاظ خدمت شما عرض کردم تا به این نشست و برخاست ها و مطالعات توجه بیشتری داشته باشید.

 

* عدم معرفت و خودمحوری، دو آسیب پیش روی انقلابی ها

آن زمان برای افراد، من و منافعشان مطرح نبود و همه از جان و دل کار می کردند. بنابراین یکی از آسیب های انقلاب همین جا مشخص می شود؛ آسیب راحت طلبی و خود محوری است. آسیب غلبه دادن مسائل شخصی بر مسائل جمعی. در همین انقلاب خودمان برخی افراد در خط مقدم مبارزات بودند و زحمات بسیاری برای انقلاب کشیدند ولی وقتی منیت و منافع شخصی مطرح شد، همین افراد تغییر کردندو مسیرشان عوض شد.

 

بنابراین به دو آسیب باید توجه کنیم؛
1. شور و احساس بدون معرفت و آگاهی؛ اگر شور و احساس باشد ولی آگاهی و بصیرت وجود نداشته باشد نتیجه ای در بر نخواهد داشت؛ سرانجام شور و احساس بدون بصیرت می شود سرانجام خوارج.

2. من محوری و منیت؛ خودمحوری و توجه به منافع شخصی باعث می شود انسان به خاطر منافع شخصی خودش حتی به حقیقت پشت کند.

 

* حرکت در مسیر انقلاب به عنوان یک سلوک معرفتی و معنوی

اگر به مبارزه و حرکت در مسیر انقلاب به عنوان یک سلوک معرفتی و اخلاقی-معنوی توجه نکنیم، یا در شرف و یا در شعور کم می آوریم و بدانید اگر شرف و شعور نباشد، افراد دچار تغییر در مسیر خواهند شد.

 

این نکته را هم بدانید که حرکت همان حلقه های کوچک سال های 56 و 57، امروز و بعد از سی و اندی سال تبدیل به پیروزی و مقاومت در غزه شده است و ابعاد جهانی پیدا کرده است. ما آن زمان حتی تصور نمی کردیم که شاه از این مملکت خواهد رفت چه برسد به اینکه انقلاب پیروز شود. یک سال پیش از انقلاب هیچ کس حتی احتمال عقلایی نمی داد که انقلاب به پیروزی خواهد رسید، مگر کسانی که اخبار غیبی داشتند.

 

* امام خمینی، حجت خدا بر روی زمین

دو خاطره مهم هم همین جا عرض کنم؛ راوی یکی از این خاطره ها پدر خود من هستند. ایشان برای من تعریف کردند زمانی که آیت الله بروجردی مرحوم شدند، ما برای اینکه بدانیم بعد از ایشان برای مرجعیت چه کسی تبلیغ کنیم رفتیم محضر شیخ مجتبی قزوینی. در آن جلسه چندتا اسم را گفتیم و ایشان چیزی نگفتند. اسم حاج آقا روح الله را هم بردیم. گفتند: نه، ایشان نه، مرجعیت باید برود خارج از ایران. ما هم براساس این حرف ایشان رفتیم برای مرجعیت مرحوم شیرازی و شاهرودی که در نجف بودند تبلیغ کردیم. یک روز صبح، شیخ مجتبی قزوینی من را خواستند. وقتی رفتم، ایشان گفتند: حرف دیروز مرا که آیت الله خمینی مرجع نباشد و شخص دیگری باشد، از قول من جایی نقل کرده اید؟ گفتم: از قول شما نقل نکردیم ولی براساس حرف شما برای این دو بزرگوار تبلیغ کردیم و اعلامیه چاپ کردیم. بعد ایشان گفتند از قول من بگویید: امروز آقای خمینی حجت خدا بر روی زمین هستند و خداوند اراده کرده به دست ایشان کارهای بزرگی انجام دهد و من برای بیعت ایشان به قم خواهم رفت.

 

خاطره ی دوم را هم نوه ی مرحوم شاه آبادی -استاد امام خمینی- برای خود من تعریف کردند: بعد از انقلاب عموی من -پسر مرحوم شاه آبادی- می روند ملاقات حضرت امام. در آن جلسه حضرت امام به عموی بنده می گویند: همه ی این ماجراهایی که در انقلاب رخ داد را من از ابتدا می دانستم و بخش مهمی از این اتفاقات را پدر شما -مرحوم شاه آبادی- به من گفته بود حتی اینکه جنگی بین عرب و عجم رخ خواهد داد را هم به من گفته بود.

 

* انحراف در انقلاب با تغییر در شعارها / شعار صدور انقلاب باعث تنش زایی است نه تنش زدایی

یکی از انحرافات در انقلاب این است که بعد از مدتی شعارهای انقلاب عوض می شود و این تغییر حساسیت ها را هم برنمی انگیزد. ما در انقلاب افرادی را داشته ایم که تلاش کرده اند شعارهای انقلاب را عوض کنند و شعارهایی داده اند که اصلا جزء مطالبات انقلاب نبوده است. من نمی خواهم این ها را متهم کنم و بگویم اینها افراد خائن و مزدور هستند بلکه من حمل بر این می کنم که این افراد نمی دانستند و نمی دانند چه می گویند. به عنوان مثال این شعار تنش زدایی که در سیاست خارجی مطرح شده، از کجا آمده است؟ شعار حضرت امام صدور انقلاب بوده است. صدور انقلاب یعنی تنش زایی نه تنش زدایی. یعنی ما دعوا داریم، دعوای ظالم با مظلوم. حالا شعار صدور انقلاب چگونه تبدیل به شعار تنش زدایی می شود؟

 

بنابراین شما باید روشنگری کنید. وظیفه ی شما روشنگری است و منافاتی هم با حضور شما در عرصه های مدیریتی ندارد. روشنگری و قدرت کلمات را دست کم نگیرید و این کار را انجام بدهید. قدرت کلمات مثل معدن باروت است که اگر بدانید چه زمانی، چه چیزی را به چه کسانی بگویید، خواهید دید که مسیر جامعه چه تغییراتی می کند و آن زمان خواهید فهمید که قدرت این کلمات از قدرت بخش نامه های حکومتی هم بیشتر است و دنیا را به هم خواهد ریخت. بدانید قدرت کسانی که یاد دارند کار درست فرهنگی انجام دهند از قدرت رییس جمهورها هم بیشتر است، پس تا می توانید کار کنید و مراقب آسیب ها هم باشید. به قول حضرت امام: «نگویید من، بگویید مکتب من».

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون