تاریخ خبر: کد خبر: 1520

دکتر فؤاد ایزدی:

باید زمین مقابله با جبهه دشمن را بین المللی کنیم/نهادهای رسمی در حوزه دیپلماسی عمومی نتوانسته اند تاثیرگذار باشند و واقعیت ایران را نشان دهند

باید زمین مقابله با جبهه دشمن را بین المللی کنیم/نهادهای رسمی در حوزه دیپلماسی عمومی نتوانسته اند تاثیرگذار باشند و واقعیت ایران را نشان دهند

به گزارش قاصدنیوز، سومین نشست دوره آموزشی بایسته های رسانه تراز انقلاب اسلامی به همت باشگاه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی خراسان رضوی با حضور دکتر فؤاد ایزدی، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران روز گذشته در سالن اجتماعات فرهنگسرای رسانه برگزار شد؛ در ادامه خلاصه ی مهم ترین مطالب مطرح شده توسط دکتر ایزدی در این نشست ارائه می گردد.

 

یک درصدی ها؛ صاحبان رسانه های اصلی در غرب

  • در ادبیات آکادمیک، رسانه ها را به دو گروه رسانه های اصلی و رسانه های آلترناتیو یا رسانه های دگر اندیش تقسیم می کنند؛ رسانه های اصلی همان رسانه های مشهور در غرب هستند که حدود 87درصد خبرهای دنیا را تولید می کنند مثل آسوشیتدپرس و رویترز و...
     
  • در غرب کار رسانه های اصلی تعریف شده و اجماع سازی و ایجاد اجماع در دنیاست. رسانه ها در غرب به صورت خصوصی اداره می شوند بنابراین مالکیت این رسانه ها با سرمایه داران کلان است یعنی همان یک درصدی ها. از آن طرف 99درصد آمریکایی ها رسانه ی اصلی ندارند. دانشگاه کلمبیا، بهترین دانشکده رسانه دنیا را دارد که شما در بانک اطلاعاتی فصل نامه ی رسانه ای این دانشکده می توانید اطلاعات شرکت های مهم رسانه ای دنیا را ببینید.

 

  • در اوایل دهه 80 حدود 40 رسانه اصلی داشتیم که این تعداد الان و بعد از گذشت 34 سال به 5 رسانه ی اصلی رسیده است. این نشان می دهد که در این سال ها رسانه های اصلی توسط یکدیگر خریداری شده اند، برخی غول پیکرتر شده و برخی هم در رسانه های دیگر هضم شده اند. بنابراین پوشش خبری یکسان و شبیه به هم در این شبکه ها وجود دارد. تعداد این شبکه ها کم شده است و ارتباط این رسانه ها به دلیل محدود بودن مالکان، با دولت افزایش یافته است، بنابراین زمانی که سیاستمداران دولت آمریکا با این مالکان در ارتباط باشند، کار همه ی این رسانه ها و نوع پوششان شبیه به هم می شود.

 

نخبگان سیاسی؛ تعیین کننده ی خطوط قرمز رسانه های آمریکا

  • یکی از اساتید حوزه ارتباطات دانشگاه واشنگتن در نظریه ای ثابت می کند که خطوط قرمز رسانه را در آمریکا نخبگان دو حزب جمهوری خواه و دموکرات مشخص می کنند؛ بنابراین در غرب مالکیت رسانه ها محدود است و خطوط قرمز را هم نخبگان سیاسی مشخص می کنند، بنابراین در این زمین بازی برای شما فعالان فرهنگی علاقه مند به انقلاب اسلامی جایی وجود ندارد، البته جای دیگری هست که شما بتوانید بازی کنید.

 

  • سرمایه داران برای اطمینان از بقای سیستم سرمایه سالار در غرب، طوری سیستم را می چینند که سیاستمداران وابسته به پول سرمایه داران باشند؛ به لحاظ اینکه رسانه ها در غرب به صورت خصوصی اداره می شوند، پس نیاز به آگهی دارند و این آگهی را هم سرمایه دار می دهد؛ بنابراین رسانه ها از دو سو به سرمایه دارها وابستگی دارند. از یک طرف صاحبان این رسانه ها سرمایه دارها هستند و از طرف دیگر آگهی را هم از سرمایه دارها می گیرند. ضلع سومی هم در این میان وجود دارد که از طرف سرمایه دارها پشتیبانی و کمک می شوند و آن هم اتاق های فکر هستند.

 

رسانه های آلترناتیو؛ زمین بازی 99درصدی ها و افراد دغدغه مند

  • در کنار رسانه های اصلی، گروه دیگری از رسانه ها نیز وجود دارندکه مسیری خلاف جهت رسانه های اصلی دارند. این رسانه های آلترناتیو به دلیل عدم وابستگی به سرمایه دارها راحت تر صحبت می کنند و در زمین بازی رسانه های اصلی حضور ندارند و ابزار عمده ی فعالیت شان هم رسانه ها نوین است. به عنوان مثال می توان به سایت Antiwar اشاره کرد. این رسانه ها باوجود اینکه در آمریکا تحت فشار بوده اند ولی همیشه کار می کنند. مورد اذیت و آزار قرار می گیرند و حتی برخی از افرادی که در این رسانه ها مشغول اند زندانی می شوند. این افراد لزوما آدم های مذهبی نیستند ولی دغدغه دارند و نقد دارند به سیستم سرمایه داری و به نوعی شبیه شماها هستند و دارند برای دغدغه های شان فعالیت می کنند.

 

  • "جمیل الامین"، یکی از افرادی است که حیف است شناخته نشود. در حرکت های ضد نژادپرستانه دهه ی 50 و 60 تشکلی دانشجویی وجود داشت که در همه جای آمریکا هم شعبه داشت و یکی از دلایل موفقیت حرکت ها هم همین تشکل دانشجویی بود. رئیس این تشکل فردی بود به نام H. Rap Brown که تاثیر گذاری این فرد باعث شد زندانی شود و بعد از چند سال آزاد شد. اما اتفاقی که در زندان برای این فرد افتاد این بود که مسلمان شد و نامش را گذاشت جمیل الامین. وقتی آزاد می شود، با توجه به اینکه حس مبارزاتی و مدیریتی هنوز در او وجود داشت، دوباره شروع به فعالیت کرد و این بار شبکه ای از مساجد در بخش های مختلف آمریکا ایجاد کرد. این فعالیت های تاثیرگذار باعث شد تا باز هم در سال 2000 زندانی شود، البته به اتهام اینکه پلیسی را کشته است! حتی بعد از اینکه چند ماه بعد قاتل اصلی اعتراف می کند ولی جمیل را آزاد نمی کنندو ایشان همچنان در زندان است و متاسفانه در ایران هیچ کس این فرد را نمی شناسد.

 

  • زمین بازی ما رسانه های آلترناتیو است. شما در جبهه ی رسانه های آلترناتیو می توانید فعالیت کنید و تاثیرگذار باشید چرا که این رسانه ها در این نقطه که رسانه های اصلی حقیقت را نمی گویند، اشتراک نظر دارند. مثلا این رسانه ها در غرب می دانند که بخش قابل توجهی از آنچه درباره ایران در رسانه های اصلی گفته می شود دروغ است، ولی اینکه واقعیت چیست را نمی دانند.

 

  • قاعدتا یک سری نهادها باید وجود داشته باشند که واقعیت را ارائه بدهند و کارشان دیپلماسی عمومی است مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات ولی متاسفانه این نهادهای رسمی در عمل نتوانسته اند تاثیر گذار باشند، نه در حوزه سیاسی و نه در حوزه ی فرهنگی. به نظر می رسد که کارهای فرهنگی هم در نهایت نباید خیلی دولتی باشد چرا که به نظر من، مهمترین نکته این است که افراد، خودشان باید دغدغه ی این کارها را داشته باشند.

 

برای تأثیرگذاری در فضای بین المللی به یادگیری زبان نیاز داریم

  • آدم های تیپ شما باید کار بکنند. اگر شما تصمیم بگیرید که کار کنید، این برای رسانه های داخلی خود ما هم خوب است. برای کار کردن هم در کنار خودسازی و این مباحث، نیاز به یادگیری زبان دارید. مسلما مخاطبان شما در ژورنالیسم بین الملل، فارسی زبان نیستند، بنابراین برای تاثیرگذاری، نیاز به یادگیری زبان دارید؛ با این کار، فعالیت شما دو طرفه می شود، هم می توانید محتوای خوب و مفید را به بیرون انعکاس دهید و هم محتوای مفید بیرون را به داخل بیاورید. برخی کارها را خودتان باید انجام دهید و دنبالش باشید.

 

  • ما باید بدانیم که یک جبهه ی منسجم و گسترده در طرف مقابل، علیه ما وجود دارد. این طرف هم باید همان جبهه را داشته باشیم که یک بخش از کار، داخلی است؛ ولی ما نیاز داریم تا این جبهه را بین المللی کنیم.

 

  • بین ما و محیط بیرونی اشتراکاتی هست که حواس ما به این اشتراکات نیست؛ این تفکراتی که شما دارید، اکثر هم سن و سالان شما در دنیا دارند هرچند شاید مسلمان هم نباشند. رسانه ها می خواهند شما را منزوی نشان بدهند، ولی واقعیت این است که شما در اکثریت هستید وافکار عمومی با شماست بنابراین کار شما راحت تر است. ما باید در حوزه ی دیپلماسی عمومی فعالیت کنیم چرا که ما در این حوزه قوی نیستیم و درست کار نمی کنیم. ما نیاز به تولید محتوا و تألیف داریم، نه ترجمه؛ محتوایی که بر اساس نیاز مخاطب باشد. باید مخاطب شناسی کنیم و بعد یک محتوای خوب برای این مخاطب تولید کنیم. شما باید این کار را بکنید.

 

مسیر های پیشرفت در مباحث بین المللی

  • چند نکته درخصوص اهمیت این فعالیت ها هم بیان کنم چراکه قدرت کشورها به دیپلماسی عمومی بستگی دارد. زمانی که می خواهند قدرت یک کشور را اندازه گیری کنند دو نوع قدرت را بیان می کنند: قدرت سخت و قدرت نرم. قدرت سخت قدرت اقتصادی و نظامی است و قدرت نرم، قدرت ایجاد جذابیت و اقناع. تلفیق این دو قدرت، قدرت هوشمند را شکل می دهد.

 

  • در فضای کارهای بین المللی چند مسیر وجود دارد:
    مسیر 1: مسیر سنتی هر کشور است. در این مسیر ما دیدارهای دیپلماتیک را داریم مثلا وزرای خارجه با هم دیدار می کنند.
    مسیر2: زمانی است که افرادی از دو طرف با هم دیدار می کنند که یا قبلا در دولت بوده اند و یا اصلا دولتی نیستند ولی در تصمیمات سیاسی کشورشان تاثیرگذارند.
    مسیر3: زمانی است که چهره های اقتصادی با هم ارتباط می گیرند.
    مسیر 4: زمانی است که مردم با هم ارتباط بگیرند، و این مردم ممکن است دانشجو، ورزشکار، هنرمند و ... باشند.
    مسیر 5: زمانی است که رسانه ها با هم ارتباط می گیرند. زمانی که یک کشور در تمام این ترک ها و مسیرها فعال باشد، در مباحث بین المللی پیشرفت خواهد کرد.

 

روش های انتقال پیام

  • "جیمز گرونیج" 4 مدل برای انتقال پیام با توجه به 2 متغیر مطرح کرده است؛ یکی جهت پیام و دیگری هدف پیام. جهت پیام می تواند یک سویه یا دو سویه باشد، به عنوان مثال در این جلسه اگر فقط من گوینده باشم جهت یک سویه است ولی اگر شما هم گوینده باشید جهت دو سویه است، و هدف پیام هم این است که آیا پیام فقط از یک سو منتقل می شود یا اینکه ضمن انتقال پیام ، دغدغه های طرف مقابل هم اهمیت دارد.

 

  • مدل 1: رساندن یک محتوا به مخاطب است ولی یک سویه؛ هدف فقط انتقال پیام است. کاری که معمولا در داخل کشور انجام می دهیم.

    مدل 2: در این مدل جهت یک سویه است ولی فرد پیام رسان به دغدغه های طرف مقابل هم اهمیت می دهد و با توجه به دغدغه های طرف مقابل پیام می دهد.

    مدل 3: دو سویه است. پیام هم منتقل و هم گرفته می شود ولی به دغدغه های طرف مقابل اهمیت داده نمی شود یعنی فقط می شنود ولی تاثیر در پیامی که می دهد، ندارد.

    مدل4: دو سویه است و انتقال پیام با توجه به دغدغه طرف مقابل صورت می پذیرد. نتیجه این که برای انتقال پیام مدل چهارم مدل بهتری است چرا که هم دوسویه است و هم دغدغه های طرف مقابل در نوع پیام تاثیرگذار است. 

 

قابل ذکر است دوره آموزشی «بایسته های رسانه تراز انقلاب اسلامی» با مشارکت فرهنگسرای فناوری و رسانه، دانشکده خبر و بسیج رسانه خراسان رضوی برگزار می شود.

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون