تاریخ خبر: کد خبر: 6242

نشانه‌هایی که در سفر منطقه‌ای دکتر ظریف نبود/

چرا ظریف بر سر مزار شهید مغنیه حاضر نشد؟

وقتی طرف مقابل یعنی آمریکا اصرار دارد تا با فروش سلاح و مذاکرات حضوری و تلفنی، متحدان منطقه‌ای‌اش را نسبت به توافق وین، آرام‌ و مطلع سازد، چرا ما ابتدا به لبنان سفر نکنیم و چرا در سفر به لبنان، همچون سفر گذشته، بر سر مزار شهید مغنیه که حاوی پیامی مشخص است حاضر نشویم؟

چرا ظریف بر سر مزار شهید مغنیه حاضر نشد؟

به گزارش قاصدنیوز، دور جدیدی از نقش‌آفرینی منطقه‌ای ایران پس از توافق وین آغاز شده است. منطقه این روزها شاهد تحولاتی است که یک‌سویه آن، به ایران مرتبط می‌شود و سوی دیگرش به روسیه. طرح ایران و مسکو برای پایان بحران سوریه اگرچه متفاوت است اما به نظر می‌رسد مکمل یکدیگر باشد. سفرهای معناداری نیز طی این روزها رخ داده. سفر علی مملوک رئیس دفتر امنیت ملی سوریه به ریاض، سفر عادل الجبیر به روسیه، سفر وزیر خارجه آمریکا به دوحه و گفتگو سه‌جانبه با عربستان و روسیه، سفر وزیر خارجه سوریه به عمان و...

 

اما در این میان سفر منطقه‌ای دکتر ظریف وزیر خارجه ایران، حائز اهمیت بود. دور اول سفر او به عراق، کویت و قطر بود. اما دور دوم این سفر که گره خورده به طرح ایران برای سوریه بود، از حساسیت بیشتری برخوردار است. او بنا بود ابتدا به ترکیه، سپس لبنان و در نهایت به سوریه، پاکستان و هندوستان برود. سفر ترکیه به هر دلیلی از برنامه کاری او حذف شود و لبنان اولین مقصد سفر او شد.

 

اگرچه این سفرها و اراده دستگاه خارجه برای حل بحران سوریه قابل تمجید است اما به نظر می‌رسد برخی نواقص در این سفرها دیده می‌شود؛ کمبودهایی که اگرچه در متن اصلی نباشد اما نشانه‌هایی معنادار تلقی می‌شوند.

 

لبنانِ جا مانده از دور اول سفر منطقه‌ای

در حالی که مقامات آمریکا پس از توافق وین، سعی کردند خیلی زود متحدان منطقه‌ای خود را نسبت به توافق، مطلع ساخته و نگرانی‌های آنان را به صورت حضوری و یا با تماس تلفنی برطرف سازند، در اولین دور سفر منطقه‌ای دکتر ظریف پس از توافق وین، لبنان و سوریه قرار نداشتند. او به قطر، کویت و عراق رفت. قطعا عراق کشور همسایه و همسو با ما محسوب می‌شود اما نگرش عراق به روابط ایران و آمریکا، در سال‌های اخیر عمدتا در چارچوب افزایش روابط تهران و واشنگتن بوده است. مقامات شیعه عراقی، بسیار تمایل دارند تا روابط ایران و آمریکا بهبود یابد و حتی در حوزه‌های مختلف عادی‌سازی شود. آن‌ها گمان می‌کنند در این صورت، منافع بیشتری عاید عراق خواهد شد. برهمین اساس بود که آن‌ها چند سال پیش، بحث مذاکره ایران و آمریکا بر سر امنیت عراق را خواستار شدند.

 

قطر و کویت هم مشخص است که سیاست‌های متفاوتی با ایران دارند. برخی از کارشناسان بر این باورند که قرار دادن لبنان و سوریه در اولین دور از سفرهای منطقه‌ای ظریف پس از توافق وین، می‌توانست حامل پیامی مثبت برای متحدان ما باشد؛ پیامی که نشان می‌داد سیاست‌های منطقه‌ای ما پس از توافق وین نیز مبتنی بر همان اصول گذشته می‌باشد. البته قطعا حالا که این‌گونه نشده، این احساس تلقی نمی‌شود که سیاست منطقه‌ای ما تغییر کرده، بلکه سفر به لبنان و سوریه در قالب اولین دور از سفرهای منطقه‌ای پس از وین، صرفا یک نشانه معنادار تلقی می‌شد.

 

لبنان بدون زیارت مزار شهید مغنیه

وقتی دکتر ظریف در قالب دومین دور از سفرهای منطقه‌ای خود به لبنان رفت، طبق معمول با شخصیت‌های متعددی دیدار داشت. اما این سفر او، یک تفاوت آشکار با سفر پیشینش به لبنان داشت. او این بار بر سر مزار شهید عماد مغنیه حاضر نشد. قطعا عدم حضور او بر سر این مزار، به معنای تغییر سیاست‌های منطقه‌ای ایران نیست و کوته‌بینانه است اگر چنین تلقی‌ای شود. اما واقعیت این است که این اقدام اگر از سوی او صورت می‌گرفت، یک نشانه معنادار به متحدان منطقه‌ای و رقبا و دشمنان ما ارسال می‌شد.

 

عدم حضور ظریف بر سر مزار مغنیه، به معنای تغییر سیاست‌های ایران نیست و کوته‌بینانه است اگر چنین تلقی‌ شود اما واقعیت این است که این اقدام یک نشانه معنادار به متحدان منطقه‌ای و رقبا و دشمنان ما ارسال می‌کرد

 

در دی‌ماه ۹۲، وقتی ظریف در سفر به لبنان بر سر مزار شهید مغنیه حاضر شد، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید با صدور بیانیه‌ای، ادای احترام ظریف به مغنیه را محکوم کرد. هایدن گفت که این اقدام ظریف «پیامی غلط ارسال می‌کند!» این «پیام غلط» این بار البته از سوی ظریف ارسال نشد.

 

دیپلماسی بر پایه مقاومت

اگر ایران مبتنی بر مقاومت، عمل نمی‌کرد چگونه می‌توانست در عرصه دیپلماسی ورود کند؟ واقعیت این است که اگر تیم مذاکره کنند ایران توانسته به یک توافق با شش قدرت برتر جهانی دست یابد (فارغ از محتوای برجام و قطعنامه)، همه براساس مقاومت و دستاوردهای آن بوده است. اگر نبود غنی‌سازی اورانیوم ۲۰ درصد، ایران در توافق ژنو چه چیزی را می‌داد تا بتواند به دستاوردهایی برسد؟ اگر حق غنی‌سازی ما (فارغ از کیفیت آن) به رسمیت شناخته شده، علاوه بر تلاش‌های تیم مذاکره‌کننده، عمده‌اش به دلیل دست پر ایران در مذاکرات بوده است.

 

اگر نبود سیاست‌های منطقه‌ای ایران در حمایت از بشار اسد و حزب‌الله و گروه‌های مقاومت فلسطینی، ایران چگونه می‌توانست بخشی از راه‌حل بحران سوریه تلقی شود و با افتخار، طرحی را برای پایان این بحران ارائه کند؟ اگر نبود مقاومت و سیاست‌های منطقه‌ای ایران، این کشور چگونه می‌توانست در حفظ عراق بدون هماهنگی با آمریکا، موفق عمل کند؟

 

وقتی طرف مقابل یعنی آمریکا اصرار دارد تا با فروش سلاح و مذاکرات حضوری و تلفنی، متحدان منطقه‌ای‌اش را نسبت به توافق وین، آرام‌ و مطلع سازد، چرا ما ابتدا به لبنان سفر نکنیم و چرا در سفر به لبنان، همچون سفر گذشته، بر سر مزار شهید مغنیه که حاوی پیامی مشخص است حاضر نشویم؟

 

منبع: رصد

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون