تاریخ خبر: کد خبر: 5699

نکند چاره‌‌کار را تن دادن به باج‌خواهی دشمن دیده‌اید که پای امام حسن (ع)را به میان کشیدید؟!

با عرض پوزش از رئیس‌جمهور محترم، مقایسه یاد شده به این تردید دامن می‌زند که ایشان در چالش هسته‌ای چاره‌ کار را تن دادن به باج‌خواهی دشمن دیده‌اند و برای توجیه آن، پای امام حسن علیه‌السلام را به میان کشیده‌اند! همین جا گفتنی است که مراجعه به تاریخ، اگر برای «شبیه‌سازی»! باشد، نه فقط خطا، بلکه خطرناک است اما چنانچه این مراجعه برای «شبیه‌یابی» باشد، نام آن عبرت‌گیری و درس‌آموزی خواهد بود، که متاسفانه باید گفت؛ مقایسه جناب رئیس‌جمهور بی‌آنکه بخواهند یا بدانند، از نوع اول است.

نکند چاره‌‌کار را تن دادن به باج‌خواهی دشمن دیده‌اید که پای امام حسن (ع)را به میان کشیدید؟!

به گزارش قاصدنیوز، حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز روزنامه کیهان نوشت:

 

حرف اول: پنج‌شنبه گذشته، آقای دکتر روحانی در ضیافت افطار با استانداران و معاونان‌ وزرا، که همزمان با سالروز میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود، شرایط کنونی کشورمان را با دوران امام حسن(ع) مقایسه کرد و بی‌آن که برای این مقایسه، دلیل و سند و نمونه‌ای ارائه کند از صلح آن حضرت به عنوان الگویی یاد کرد که می‌تواند برای این روزهای کشورمان نیز کارساز و گره‌گشا باشد.
 
آقای رئیس‌جمهور گفت:  «امام حسن(ع) تصمیمی گرفتند که مقام معظم رهبری از آن با عنوان نرمش قهرمانانه یاد کردند. زمانی که امام مجتبی(ع) تصمیم به صلح گرفتند، یکی از یاران امام علی(ع) پیش ایشان آمد و گفت؛ ای‌کاش من مرده بودم و این منظره را نمی‌دیدم. امام در پاسخ وی گفت؛ وقتی دیدم اکثریت مردم این - صلح با معاویه- را می‌خواهند، نخواستم چیزی که مردم نمی‌خواهند بر آنها تحمیل شود... امام مجتبی(ع) آن تصمیم سخت را اتخاذ کردند و ما هم باید راه و مسیر امام مجتبی(ع) را دنبال کنیم»!
 
درباره اظهارات جناب روحانی گفتنی است:
 
الف: در این که صلح امام حسن علیه‌السلام با توجه به شرایط آن زمان، عاقلانه‌ترین و شجاعانه‌ترین تصمیم بوده است، جای کمترین تردیدی نیست ولی با عرض پوزش مقایسه آقای رئیس‌جمهور در هر دو بخش «مفهوم» و «مصداق» نابجا و از نوع قیاس‌مع‌الفارق است.
 
در دوران امام حسن علیه‌السلام تقریباً تمامی سرداران سپاه ایشان، با تطمیع و تهدید معاویه، اردوگاه حضرت را ترک کرده و به دشمن پیوسته بودند و از سوی دیگر مردم در آن زمان نیز به دلیل بی‌بصیرتی و فریب‌خوردگی، دست از حمایت امام مظلوم‌ما(ع) کشیده و یا جانب بی‌تفاوتی برگزیده بودند. آیا شرایط کنونی ایران اسلامی با آن‌ دوران کمترین شباهتی دارد؟ کدامیک از فرماندهان و سرداران سپاه و ارتش و بسیج -نستجیر‌بالله- خود را به دشمن فروخته و میدان را به نفع حریف ترک کرده‌اند؟! آنان که اگر اجازه ولی امر مسلمین و فرمانده کل ‌قوا را واجب نمی‌دانستند، تاکنون هزاران بار بر دشمن تاخته بودند و به قول حضرت آقا، برای جنگیدن با دشمنان لحظه‌شماری می‌کنند و چه وصف‌الحال است این بیت که در حماسه بی‌نظیر ۹ دی زیرتصویر حضرت آقا نقش بسته بود؛ 
 
این گردبادهای به غیرت درآمده 
تسلیم رهبرند که طوفان نمی‌کنند
 
و از سوی دیگر باید از جناب روحانی پرسید حضرتعالی از کدام مردم سخن می‌گویید؟ مگر حضور حماسی و ایثارگرانه ملت را در تمامی روزهای حادثه شاهد نبوده‌اید؟ و مگر عبور آنها از عقبه‌های سخت و نفس‌گیر را مشاهده نفرموده‌اید؟!
 
آمیختگی‌ شور و شعور توده‌های میلیونی مردم در تشییع اخیر شهدای غواص را چگونه با دوران امام حسن(ع) قابل مقایسه می‌دانید؟! کاش می‌دانستید چه غلغله‌ای است از مراجعه جوانان برای اعزام به جبهه‌های نبرد علیه تکفیری‌ها و صهیونیست‌ها و سعودی‌ها و ...؟! و کاش می‌دیدید راضی کردن آنها به بازگشت و ... تا چه اندازه‌ برای فرماندهان سپاه و ارتش و بسیج سخت و دشوار است و...
خدا بر درجات امام راحلمان(ره) بیفزاید که می‌فرمودند «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده‌های میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) هستند.»
 
ب: بسیار بعید است که جناب رئیس‌جمهور از واقعیت جامعه امروز ایران و شیفتگی توده‌های مردم به اسلام و انقلاب بی‌خبر باشند. بنابراین مقایسه مورد اشاره و نتیجه‌گیری از آن را با چه منظوری پیش‌ کشیده‌اند؟ مردم این مرز و بوم که از ایستادگی و مقاومت خود اطمینان دارند و مقایسه جناب رئیس‌جمهور را اشتباه فاحش می‌شمارند و از سوی دیگر، دشمنان بیرونی هم، ملت مسلمان و مقاوم ایران را می‌شناسند و آقای رئیس‌جمهور می‌داند که آنها نیز تحلیل ایشان را باور نخواهند داشت. پس چه ماجرایی در پیش است که دکتر روحانی را به ارائه این تفسیر و مقایسه غلط کشانده است؟
 
با عرض پوزش از رئیس‌جمهور محترم، مقایسه یاد شده به این تردید دامن می‌زند که ایشان در چالش هسته‌ای چاره‌ کار را تن دادن به باج‌خواهی دشمن دیده‌اند و برای توجیه آن، پای امام حسن علیه‌السلام را به میان کشیده‌اند! همین جا گفتنی است که مراجعه به تاریخ، اگر برای «شبیه‌سازی»! باشد، نه فقط خطا، بلکه خطرناک است اما چنانچه این مراجعه برای «شبیه‌یابی» باشد، نام آن عبرت‌گیری و درس‌آموزی خواهد بود، که متاسفانه باید گفت؛ مقایسه جناب رئیس‌جمهور بی‌آنکه بخواهند یا بدانند، از نوع اول است.
 
کاش آقای روحانی فقط یک مرور گذرا بر متن پیمان صلح امام حسن(ع) نیز  داشتند و آن را با توافق‌نامه‌‌های ژنو و لوزان مقایسه می‌کردند و سپس درباره صلح آن امام بزرگوار اظهارنظر می‌فرمودند.
 
 
حرف دوم: آقای دکتر علی لاریجانی، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی، پنج‌شنبه شب گذشته در مراسم تجلیل از صنعتگران و معدن‌کاران نمونه استان قم به روند مذاکرات هسته‌ای اشاره کرد و ضمن تقدیر از تلاش تیم مذاکره‌کننده کشورمان و یادآوری حمایت کم‌نظیر رهبر معظم انقلاب از آنان گفت؛ «متأسفانه برخی افراد احساس وظیفه‌ شرعی به آنها دست داده و در جلساتی سخنانی می‌گویند که بسیاری از این سخنان غلط است».  آقای لاریجانی خطاب به منتقدان گفت؛ «شما اگر خودتان مشکل دارید، لازم نیست پشت سر رهبری مخفی شوید».
 
آنجا که آقای لاریجانی از برخی نقدهای توأم  با اهانت یاد می‌کنند، حق با ایشان است، ضمن آن که اینگونه نقدها دامنه وسیعی ندارند و مخصوصا بعد از تذکرات حضرت‌آقا نمونه قابل ملاحظه‌ای از آن گزارش نشده است. و در هر حال، این سخن دقیقی است که تمجید رهبر معظم انقلاب از تیم هسته‌ای باور و اعتقاد ایشان است و تخطی از آن نه شرعی است و نه عاقلانه و صد البته، شایسته ملامت و اعتراض. اما در اظهارات جناب لاریجانی دو نکته دیده می‌شود که می‌تواند گمراه‌کننده باشد.
 
الف: رئیس ‌محترم مجلس شورای اسلامی می‌فرمایند منتقدان «پشت سر رهبری مخفی می‌شوند»! که باید گفت؛ استناد به نظرات رهبر معظم انقلاب در نقد بخش‌هایی از روند مذاکرات هسته‌ای، فقط هنگامی ناشایسته است که اینگونه استنادها با واقعیات همخوانی نداشته باشند مانند آن که نظری به حضرت آقا نسبت داده شود که نظر و دیدگاه ایشان نباشد و یا خدای نخواسته از استناد به نظرات حضرت ایشان، به عنوان یک بهانه برای اهانت به تیم محترم مذاکره‌کننده استفاده شود که هر دو حالت ناپسند و درخور ملامت خواهد بود. اما، نظرات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، می‌تواند و باید ملاک ارزیابی مواضع و عملکرد تیم و یا روند مذاکرات باشد و در این صورت استناد به آن نه فقط مذموم و ناپسند نیست بلکه نشانه پیروی از رهبر انقلاب است و متهم کردن منتقدان به پنهان شدن پشت سر رهبری که در اظهارات آقای لاریجانی آمده است، درخور ملامت و اعتراض است و بسیار خطرناک و گمراه‌کننده. زیرا مفهوم و ترجمان دیگر این بخش از اظهارات آقای لاریجانی- بی‌آن که بخواهند- این است که هیچکس حق ندارد از نظرات رهبر معظم انقلاب به عنوان ملاک و میزان برای ارزیابی مواضع و عملکرد این و آن و از جمله مسئولان نظام، استفاده کند! نتیجه این دیدگاه، بی‌آن که ایشان بخواهند دور کردن منتقدان و در مقیاس وسیع‌تر، دور کردن مردم از فصل‌الخطاب دانستن نظرات و رهنمودهای رهبری معظم انقلاب خواهد بود.
 
ب: آقای لاریجانی خطاب به منتقدان می‌گوید «رهبر انقلاب صراحتا فرموده‌اند که حرف من در همه جا یکی است و هیئت مذاکره‌کننده هسته‌ای افرادی متدین، متعهد، شجاع و غیور هستند، پس مشخص است که حرف‌های شما با سخنان رهبری یکی نیست»!
 
رئیس محترم مجلس در این بخش از اظهارات خود نیز- باز هم به طور ناخواسته- مرتکب خطای فاحش دیگری شده است. زیرا تعهد و دیانت و امانت‌داری تیم هسته‌ای که رهبر معظم انقلاب با اصرار کم‌نظیری بر آن تاکید ورزیده‌اند، نشانه و شاخصه‌های سلامت تیم است و نه میزان و شاخص برای ارزیابی نتیجه مذاکرات و اگر اینگونه نبود، ترسیم خطوط قرمز از سوی حضرت آقا ضرورتی نداشت. بنابراین نمی‌توان و نباید، این دو موضوع جداگانه را در هم آمیخته و با استناد به سلامت و امانت‌داری تیم هسته‌ای، نتیجه گرفت  هرگونه توافقی که از جانب آنان به دست می‌آید قابل قبول بوده و همان «توافق خوب» خواهد بود!
 
 
حرف سوم: رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر مسئولان، برخی از اصلی‌ترین خطوط قرمز نظام در چالش هسته‌ای پیش‌روی را برشمردند و سوال این است که در این میان، چه کسانی مخاطب ایشان بوده‌اند که ترسیم خطوط قرمز یاد شده برای آنان ضرورت داشته است؟
 
الف: به یقین و بدون کمترین تردید می‌توان گفت تیم هسته‌ای کشورمان تنها مخاطب حضرت آقا نبوده‌اند. چرا که ایشان در همان جلسه می‌فرمایند؛ «آنچه رهبری در جلسات عمومی می‌گوید عینا همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان ذیربط می‌گوید».
 
ب: تیم‌های مذاکره‌کننده حریف یعنی کشورهای ۵+۱ هم نمی‌توانند، تنها مخاطب رهبر معظم انقلاب باشند، زیرا این خطوط قرمز در جریان مذاکرات به اطلاع آنها رسانده شده است.
 
ج: اکنون به وضوح می‌توان نتیجه گرفت که تمامی ملت و مخصوصا صاحبنظران و کارشناسانی که در تیم هسته‌ای کشورمان حضور ندارند نیز مخاطب سخن حضرت‌آقا بوده و هستند و ایشان اصرار داشته‌اند که این طیف هم از خطوط قرمز ترسیم شده باخبر باشند. اما، چرا؟! آیا پاسخ غیر از این است که صاحبنظران بیرون از تیم هسته‌ای نیز ملاک و میزان لازم برای ارزیابی روند مذاکرات را در اختیار داشته و بتوانند «خوب» یا «بد» بودن توافق احتمالی را تشخیص بدهند؟
 
پایان سخن این که تنها ملاک و میزان برای ارزیابی توافق احتمالی، انطباق کامل آن با معیارهایی است که حضرت آقا در قالب «خطوط قرمز» ترسیم کرده‌اند و بهانه‌هایی نظیر، همخوانی شرایط امروز کشور با دوران امام حسن علیه‌السلام - که قیاس مع‌الفارق است- و توصیه به کنار آمدن با دشمن که اولا از ساحت مقدس حضرت امام حسن(ع) به دور است و ثانیا انحراف از مسیری است که آن حضرت پیموده‌اند، نمی‌تواند نگاه مردم را از «توافق خوب» دور کند. و برخلاف آنچه جناب لاریجانی مطرح کرده‌اند، استناد به نظرات حضرت آقا برای ارزیابی روند مطلوب مذاکرات و توافق احتمالی پس از آن، نه فقط پنهان شدن پشت سر رهبری نیست، بلکه پیروی جانانه از نظرات حضرت ایشان است و...

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون