تاریخ خبر: کد خبر: 8315

مصاحبه‌ای با یک فعال فرهنگی در هلند

به گزارش قاصدنیوز، روزنامه شهرآرا نوشت: «سربازان خمینی» عنوان کسانی است که در سرتاسر دنیا، در قلب اروپا و در دل آمریکا و آفریقا، با نگاه اسلام ناب سعی در ترویج انسانیت حقیقی دارند. علیرضا رجبی در هلند کارمند اداره پست است. سال‌هاست که در هلند زندگی می‌کند و به گفته خودش، به جامعه اسلامی هلند، متشکل از مسلمانان، خدمت‌گزاری می‌کند. با یک گروه ۵٠نفره از هلند برای زیارت به مشهد آمده‌است و این فرصت خوبی است برای ما تا از فعالیت‌های او مطلع شویم. به محل اسکانشان می‌روم و پس از چند دقیقه تاخیر و صحبت‌های اولیه، حرفمان را درباره فعالیت‌هایش این‌گونه شروع می‌کنم:

***

اصالتا مشهدی هستید؟ چند سال است که آنجایید؟

بله، مشهدی هستم. ٢٢سال شد دیگر.

 

چند سالتان است؟

۴۵سال.

 

برای کار رفتید؟

بله، برای کار. بعدش هم ماندگار شدیم.

 

چطور شد که رفتید؟

داستان دارد. بعضی وقت‌ها یک تصمیم اشتباه در زندگی کافی است که به‌طور کلی مسیر زندگی فرد را عوض کند. بعد از خدمت، شرایط حادی برایم پیش آمد که ممکن است برای هرکسی پیش بیاید. 

پدر خدابیامرزم شهید شد و مسئولیت خانه با دو برادر و دو خواهر کوچک گردن من افتاد. بسیاری از دوستانم آن‌موقع تمام فکرشان خارج‌رفتن بود، ولی من اصلا بهش فکر نمی‌کردم. با این حال، من سر از خارج سر درآوردم و دوستان دیگرم نه! 

یکی از دوستانم که معمار معروفی در مشهد است را گاهی که دعوت می‌کنم و می‌آید هلند. می‌گوید: یادت هست؟ ما مدام سرمان توی کتاب‌های انگلیسی و آلمانی بود و تو از آنجا سر درآوردی! می‌گویم: به قول مشهدی‌ها، جان هرکی دوست داری بیا عوض!

 

چه شد که هلند را انتخاب کردید؟

هلند داستانش ورزشی بود. از ویزای ورزشی استفاده کردم. کاراته کار می‌کردم، البته نه در حد مسابقات بین‌المللی. گفتم بروم ببینم چه می‌شود. رفتن همانا و تا الان ماندن همان، ولی خب، لطف خدا و امام‌رضا(ع) بود که یک‌سری اتفاقات افتاد و الان یک مقداری شرایط تغییر کرده‌است. الان همین کارهای فرهنگی است که کمی دلگرمم می‌کند. در اروپا اگر هدف داشته‌باشی، اقتصادی، دانشجویی، کار فرهنگی، مذهبی و... گاهی خیلی هم عالی است. مثلا اگر در کارهای فرهنگی و دینی بتوانی آنجا کاری انجام دهی، مجاهدت است، ولی اگر هدفت صرفا زندگی‌کردن باشد، نه، خوب نیست.

 

آنجا که رفتید چه کاری را شروع کردید؟

گرفتن اجازه کار، خیلی مشکل است. باید مدتی طولانی بمانی تا بتوانی اجازه کار بگیری. با کارهای معمولی و از این شرکت به آن شرکت رفتن شروع کردم.

 

مثل ایرانی‌هایی که می‌گویند آنجا از شاگردی شروع ‌کردیم، شما هم از شاگردی شروع کردید؟

بله، از کارهای معمولی. یک مدت در فرودگاه بودم. الان هم در شرکت پست پیشتاز مشغولم. خدا را شکر. البته این کار حاشیه است و از این‌جور کارهای فرهنگی است که انرژی می‌گیرم.

 

سیستم کاری و اداری آنجا با این فعالیت‌های شما جور درمی‌آید؟ می‌توان برنامه‌ریزی کرد؟

نه، خیلی مشکل است. تعطیلاتی که دارند محدود است. در طول سال ٣٠یا٣۵روز مرخصی دارند. بیشتر از آن یا باید بدون‌حقوق باشد یا اینکه صاحب‌کار راضی باشد، مثل من که لطف خدا شامل حالم شد که مسئول کاری‌ام خودش مسلمان است.

 

برنامه سفرهایتان را چطور می‌بندید؟

برنامه را طبق برنامه عزیزان می‌بندیم که بتوانیم حتی اگر شده یک گروه کوچک هم شده با خودمان همراه کنیم. بنابراین، براساس تعطیلات آنجا مناسبت‌های مختلف را انتخاب و اعلام می‌کنیم و براساس بازخوردها برنامه‌ریزی‌ها را انجام می‌دهیم. به‌عنوان مثال، این سفر ٩روزه که باتوجه به خدمات و محتوایی که دوستان در موسسه «طلوع حق» تدارک دیده‌اند، خیلی فشرده است. امسال تجربه خوبی بود. 

 

با فعالیت‌های دوستانی مثل آقای عبدالکریم پاز، شیخ‌سهیل یا آقای رهنما در آرژانتین تا حدودی آشنا هستیم. کمابیش درموردشان مستندهایی ساخته شده و کارهایشان رسانه‌ای شده، اما درمورد هلند، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد مسائل غیرفرهنگی است. فضای حاکم در آنجا چطور است؟ نگاه به قشر مسلمان چگونه است؟ درمورد مذاهب شیعه و سنی دقت‌نظر دارند یا همین که بدانند طرف مسلمان است، موضع‌گیری خاصی دارند؟

الان تغییر کرده. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم خیلی خوب است کسانی که یک‌سری سوال و گیر در فهم دین دارند سفری به هلند بیایند و به‌وضوح ببینند چطور وقتی از نسخه‌ای که خالقت درمورد سبک زندگی‌ات داده دور می‌‌شوی، به جاهایی می‌رسی که باعث شرم حیوانات می‌شوی. هلند هم خوبی‌هایی دارد. نه اینکه بخواهم تخطئه کنم و بگویم غرب این‌طوری است و آن‌طوری، ولی فضای غالب این است. در خیلی از مسائل انسانی -اصلا مسائل دینی را هم که نگاه نکنیم- زیر خط فقر است. اصلا یک جور دیگر به انسان نگاه می‌کنند. نگاهشان خیلی محدود است.

 

مثال می‌زنید برایمان؟

یکی از مثال‌هایش این است که پوچِ پوچند. نمی‌گویم همه، ولی فضای غالب این است. از اول هفته که کار می‌کنند، تمام تلاششان این است که آن دو روز آخر را بخورند و خوش بگذرانند و هرکار می‌خواهند بکنند و باز، اول هفته روز از نو و روزی از نو. دوشنبه باز همان زندگی تکراری آغاز می‌شود؛ یعنی هدف زندگی‌شان در همین خلاصه می‌شود.

 

در کشورهای دیگر هم چنین فضایی را کمابیش داریم. منظور من بیشتر رفتارهایی است که با مسلمان‌ها می‌شود.

رفتارها نسبت به مسلمان‌ها در گذشته متفاوت بود. الان یک جنگ نرم تمام‌عیار است. حساسیت‌های ٢٠سال پیش با الان قابل‌قیاس نیست. چندسال است که این حساسیت‌ها زیاد شده و در مسائل روزمره دیده می‌شود. حساسیت را به جایی رسانده‌اند که قبل از اینکه شما را بشناسند، قضاوت می‌کنند. از چهره می‌فهمند که شما ایرانی هستید، پس تبعا مسلمانید و تروریست!

 

این جو بین مردم عادی مثلا بین همسایه‌هاست یا صرفا نگاه حاکمیت است؟

دعوای حاکمیت که مربوط به دیروز و امروز نیست. این مسائل از صدر اسلام بوده. در زمان خود حضرت رسول(ص) مسیحیان راه نیامدند. آیه قرآن است که تمام جزئیات و نشانه‌های آن کسی که می‌خواهد بیاید را می‌دانستند و در کتاب مقدسشان آمده‌بود، ولی خب، چون برایشان صرف نمی‌کرد، راه نیامدند. جدا از این مسائل، حتی نگاه حاکمیت نیز ٢٠سال قبل به این شدت نبود. الان حادتر شده.

 

بین مردم چطور؟

بین مردم این‌قدر ریشه دوانده که متاسفانه در اولین نظر، سریع واکنش نشان می‌دهند و برچسب می‌زنند.

 

در فضایی که چنین دیدگاهی نسبت به مسلمان‌ها وجود دارد، شما کارهای فرهنگی را از کی شروع کردید؟ چه شد که اصلا به این سمت رفتید؟

اتفاقا سوال خوبی است. این برخوردها باعث می‌شود که به خودت بیایی. همین جرقه‌ای است که چرا باید این‌جوری باشد؟ عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. خیلی از دوستان بوده‌اند که همین جرقه‌ها باعث شده به فکر فرو بروند، کتاب بخوانند و سوال کنند که واقعا چرا ما مسلمانیم؟ ما هم از اینجا شروع کردیم. الان حدود ٩سال است که به‌طور جدی مباحث فرهنگی را شروع کرده‌ایم. اول با همین مناسبت‌گرفتن‌ها، کتاب‌خواندن‌ها، تبادل‌نظرها و بعد هم بیشتر.

 

تبادل اطلاعات با سایر مسلمان‌ها؟

بله، اینکه برگردی به خودت، اینکه بگویی: چرا این برخوردها با من می‌شود؟ اصلا این دین برحق است؟ اگر کسی به خودش وقت بدهد و دوباره بازنگری کند، دوباره مسلمان می‌شود و خیلی اتفاق‌های عجیبی در زندگی‌اش می‌افتد. این‌جوری بود که برای خودم شروع شد.

 

فعالیت‌های فرهنگی‌تان چیست؟

هنوز به مطلوب خودمان نرسیده‌ایم و راضی نیستیم، ولی خب، یک مقدار بهتر شده. یکی از کارهایمان تبادل کتاب و محصولات فرهنگی است، چون در مسائل اقتصادی آن‌قدر دستمان باز نیست. می‌آییم اینجا کتاب، سی‌دی و نرم‌افزار می‌خریم و به گردش درمی‌آوریم. نرم‌افزارهای خیلی خوبی الان در ایران ساخته شده. سخنرانی‌ها خیلی‌خیلی تاثیرگذارند. استادان زیادند که هرکس بنا به دید خودش انتخاب می‌کند.

 

شما اینجا محصولات را می‌خرید و آنجا توزیع می‌کنید؟

بله، یکی از چیزهایی که خیلی تحول ایجاد کرد دنبال‌کردن سلسله‌ایِ این مباحث بود. تک‌موضوع‌ها هم بد نیستند، ولی مقطعی‌اند دیگر.

 

این محصولات آنجا مخاطب خاص خودش را دارد؟

بله، خیلی. اتفاقا چون آنجا تهی است، خیلی تاثیر می‌گذارد. اینجا شما وسط اقیانوسید. درک نمی‌کنید. کشور اسلامی است و فضای غالب این است. اینجا اگر مسلمان باشی، اذیتت نمی‌کنند، ولی آنجا درست برعکس است.

 

در ایام خاصی که در بیشتر دنیا هم‌زمان تظاهرات و راهپیمایی انجام می‌شود مثل روز قدس که برای مسلمان‌ها روز جهانی محسوب می‌شود هم فعالیت‌هایی دارید؟

بله، در روز قدس و حتی مناسبت‌های خودمان مثل دهه فجر، این فعالیت‌ها را داریم و نه‌فقط عزیزان ایرانی، بلکه از ملیت‌های مختلف در آن‌ها شرکت می‌کنند.

 

این فعالیت‌ها را چطور انجام می‌دهید؟ راهپیمایی می‌کنید یا اینکه صرفا مراسمی در خود انجمن برگزار می‌کنید؟

نه، در سطح شهر است. مثل خود ایران مجوز می‌گیریم و پلاکارد و این چیزها را آماده می‌کنیم. مسیری طی می‌شود و در آخر هم بیانیه‌ای خوانده می‌شود که معمولا جلو پارلمان یا جلو دادگاه لاهه است. از نظر کمی معمولا جمعیت خیلی نیست، ولی سعی می‌کنیم حداقل یک‌سری نکات را دقت کنیم که صدایمان به گوش دنیا برسد.

 

طیف کسانی مثل صادق شیرازی یا ا...‌یاری که در شبکه‌های ماهواره‌ای هم فعال هستند آنجا چطور فعالیت می‌کنند؟ نوع فعالیت‌هایتان با هم فرق می‌کند؟

جنس فعالیت که نه. آن‌ها هم به اسم اباعبدا...حسین مراسم می‌گیرند و ما هم.

 

می‌گویند آن‌ها در آرژانتین و در کشورهای انگلیسی‌زبان خیلی فعالند.

در هلند هم فعالند. در تمام اروپا. این هم نقطه قوتی برای خود ما و کسانی است که هنوز اول راه هستند، چون برایشان سوال ایجاد می‌شود و این سوال‌ها بی‌نهایت کمک می‌کند. طرف می‌نشیند با خودش می‌گوید: چرا به این‌ها هیچ کاری ندارند؟ تازه امکانات هم بهشان می‌دهند ولی روی ما دقیق می‌شوند و ما را می‌کوبند.

 

یارگیری طیفی که خدمتتان گفتم در آنجا چگونه است؟ استقبال نسبت به آن‌ها بیشتر است؟

نه، زور خودشان را می‌زنند. بی‌حد و حساب حمایت می‌شوند. بالاخره ما دستمان توی کار است و متوجه می‌شویم. باکیفیت‌ترین ابزار را در صحنه خرج می‌کنند، منتها چون پوچ است، بردی ندارند. اصلا این‌طوری نیست که یک جماعتی را با خودشان همراه کرده‌باشند. من همیشه طرف‌دار این هستم که باید به خودت وقت بدهی. لااکراه فی‌الدین. به خودت وقت بده و تفکر کن تا به آن برسی. آن‌وقت خیلی ارزشمند است. اگر کسی بهت برساند و تو خواسته یا ناخواسته بپذیری، مقطعی است. باد که از یک طرف دیگر بیاید، جهتش عوض می‌شود.

 

فعالیتشان در «ان‌جی‌او»هاست؟

بله، بیشتر شبکه‌سازی کرده‌اند.

 

تاسوعا و عاشورا قمه‌زنی و کارهای این‌طوری هم دارند؟

نه به آن صورت. قمه‌زنی و این‌ها را اگر در هلند ببینند سریع می‌گیرند و اصلا به دین شخص هم کاری ندارند. هرکسی این عمل را در خیابان انجام دهد او را بازداشت می‌کنند، ولی در دسته‌های عزاداری ما نفوذ می‌کنند و مدل‌های دیگر، مثل اینکه برهنه شوند را انجام می‌دهند که بتوانند این حرکت را خنثی کنند. هدفشان این است که مردم نگاه کنند و بگویند: اینکه اصلا منطقی نیست. این چه دینی است که وسط خیابان لخت می‌شوند و این کارها را می‌کنند؟ یک‌جوری بالاخره زهر خودشان را می‌ریزند. ما دسته‌‌های عزاداری داریم که از همه ملیت‌ها می‌آیند، حتی خود هلندی‌ها می‌آیند و مسافتی را همراه با پلاکاردها به‌صورت سالم طی می‌کنیم. بروشورهای کوتاهی حاوی نکات و توضیحات کوتاه و کلیدی توزیع می‌شود که کسی که می‌بیند، شوکه نشود که این‌ها دارند چه‌کار می‌کنند.

 

در ان‌جی‌او اربعین چه‌جور اقشاری هستند؟ صرفا اقشار تحصیل‌کرده‌اند؟

از همه قشری هستند، منتها بیشتر قشر نخبه و تحصیل‌کرده‌اند، چه ایرانی و چه ملیت‌های دیگر. هلندی‌های زیادی هم داریم که که شیعه شده‌اند. درباره یکی از این خواهران مستندی هم ساخته شده و در کانال‌های مختلف اربعین منتشر شده. ایشان الان در هیئت‌امنای انجمن اربعین حسینی‌ است. بله، تقریبا همه قشر دانشگاهی و نخبه هستند، به‌استثنای حقیر.

 

با آقای رهنما (فعال فرهنگی در آرژانتین) که صحبت می‌کردیم، می‌گفت در ایامی که فشارهای بین‌المللی روی مسلمان‌ها بیشتر می‌شد، فعالیت‌های ما را بیشتر کنترل می‌کردند یا برای صدور مجوزهایمان، سخت می‌گرفتند. آنجا هم همین‌طور است؟

همین‌‌طور است. فضای کشورهای اروپایی نزدیک‌به‌‌هم است، مخصوصا الان که اتحادیه اروپا شده. بدون بروبرگرد زوم می‌کنند و بیشتر تحت کنترل دارند. تمام تلفن‌ها کنترل می‌‌شود. ما متوجه می‌شویم که دارند گوش می‌کنند. این‌ها همه هست، ولی همین‌ها هم در نهایت به ما کمک می‌کند. مثلا بچه‌هایی که در سنین پایین‌تر تازه شروع به تحقیق در معارف دینی کرده‌اند با دیدن این‌چیزها اعتقادشان خیلی قوی می‌شود که چرا به این تفکر گیر می‌دهند؟ مذاهب دیگر هم در هلند داریم. چرا سراغ این نوع تفکر می‌آیند؟ افراط و تفریط مسائل سیاسی در عرصه بین‌الملل همیشه هست، ولی اسلام نه افراط دارد و نه تفریط. یک روز یک نفر قدرت را در دست می‌گیرد و می‌گوید اسلام این‌جوری است و تند می‌رود. یک روز یک نفر دیگر می‌آید که اصلا اسلام را کنار می‌گذارد و می‌گوید باید با این‌ها رفیق بشویم. هردو اشتباه می‌کنند.

 

تغییر دولت‌های مختلف ایران در روند کار شما تغییراتی ایجاد می‌کرد؟

تقریبا نه.

 

زمان آقای احمدی‌نژاد کار سخت‌تر نمی‌شد؟

سخت‌تر می‌شد، چون یک‌سری نکات جزئی را باز می‌کرد. همه کارهایش درست نبود، ولی بعضی جاها که درست بود، سوال طرح می‌کرد. به‌طور مثال، همان هولوکاست که عالم را به هم می‌ریخت اتفاقا خوب بود، چراکه آن‌ها می‌گویند آزادی است. پس باید بگذارند صحبت کنیم، ولی این‌جور وقت‌ها خیلی سخت می‌گیرند و کاملا روی ما حساس می‌شوند.

 

در ایامی که حساسیت‌هایی نسبت به ایران در جامعه جهانی ایجاد می‌شود، مثل وقتی که آقای احمدی‌نژاد بحث هولوکاست را مطرح کرده‌بود یا زمان‌های دیگری که فشار جامعه جهانی روی ایران بیشتر است، برخوردهای حاکمیتی دولت‌ها با یکدیگر روی شما هم تاثیرگذار است؟ حاکمیت فشارهایش را روی گروه‌های ایرانی بیشتر می‌کند یا نه؟

بله، بدون‌شک. شما هرچه بهتر کار کنید روی شما فشار بیشتری است. مثلا چه‌کسی در عالم از همه بهتر کار کرده؟ خود حضرت رسول(ص) که ایشان هم از همه‌طرف تحت فشار بوده‌اند.

 

فعالیت‌هایی مثل یارگیری‌های داعش در کشورهای اروپایی روی فعالیت‌های شما تاثیرگذار است؟ کارهایی که گروه‌های تروریستی به اسم اسلام در کشورهای اروپایی انجام می‌دهند در روال کار شما مشکلی ایجاد می‌کند یا اینکه می‌گویند مسلمانان را در کشورهای خارجی با داعش می‌شناسند، صرفا یک قصه است؟

اوایل این‌جوری بود، ولی الان همان هم باعث خیر شده. مثلا تا چند سال قبل عموم مردم -جدا از قشر نخبه که همیشه اهل تحقیق بوده و هستند- هرگز نمی‌دانستند شیعه و سنی یعنی چه. الان همه می‌دانند. الان اگر از یک هلندی سوال کنید که آیا به نظرت این اسلام است، حتما می‌گوید: نه، فکر نمی‌کنم. این اصلا دین نیست. وحشیگری است. اسلام حتما این نیست. قشنگ شاخه‌ها را و اینکه این وهابی است و این سلفی است یا اینکه نوع تفکرشان از کجا آب می‌خورد و... را برایتان توضیح می‌دهد.

 

موضع‌گیری ایران در مقابل این‌ها هم فکر کنم کار شما را راحت‌تر می‌کند. موضع‌گیری‌هایی که ایران در مقابل اسرائیل یا داعش دارد باعث می‌شود تشخیص بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی برای مردم آنجا آسان‌تر شود؛ اینکه این اسلامی که در ایران هست با اسلامی که در عربستان هست تفاوت دارد.

بله، کاملا کمک می‌کند که مردم به سمت حقیقت بیایند. ان‌شاءا... .

 

آنجا پایگاه خاصی دارید؟

ما توانستیم یک انجمن را به ثبت برسانیم، ان‌جی‌او اربعین‌یوروپ (انجمن اربعین حسینی اروپا) برای اینکه بتوانیم کارهای بهتری در بعد وسیع‌تر، قانونی و رسمی انجام دهیم.

 

کار رسمی‌تان از همان ٨-٧سال قبل شروع شد؟

نه، انجمن حدود دو سال است که به‌صورت رسمی به ثبت رسیده‌است. قبلش هم کار می‌کردیم، منتها نه به‌صورت رسمی.

 

برای شروع، با فعال فرهنگی خاصی ارتباط گرفتید؟

برای شروع نه، ولی در طی مسیر، با عزیزانی آشنا شدیم که مقطعی می‌آمدند و بعد، این ارتباط‌ها تنگاتنگ شد و ما خودمان دعوتشان می‌کردیم.

 

از همان ابتدا که ارتباط‌گیری‌ها شروع شد، انجمن به همین اسم ان‌جی‌او اربعین بود؟

بله.

 

ارتباط‌گیری‌هایتان چطور بود؟ مسجد یا جای خاصی داشتید؟

مسجد که آن‌موقع نبود، ولی حسینیه داشتیم که مراسم‌هایی مثل مولودی، ماه رمضان و مناسبت‌های مختلف را در آن برگزار می‌کردیم و حلقه‌ها به هم وصل می‌شدند. آن‌هایی که به این فعالیت‌ها علاقه داشتند هم، همدیگر را پیدا می‌کردند. با یک گروه کوچک شروع کردیم وقتی که برای اولین‌بار به عتبات آمدیم.

 

چند نفر بودید؟

در اولین گروه هفت نفر بودیم.

 

یک عده از بچه‌ها را جمع کردید و رفتید؟

احسنت! کار را شروع کردیم. بعد، دیدیم خیلی خوب جواب داد و مردم خیلی دوست دارند. به‌استثنای خودم که کار مثبتی انجام نمی‌دهم، بقیه خیلی فعالند و همت دارند. مردم این کار را دوست داشتند، منتها منتظر بودند که کسی بیاید سازمان‌دهی کند. الان می‌بینیم ظرفیت خیلی بالاست.

 

جلسات هفتگی دارید؟

بله، جلسات هفتگی داریم که خیلی انگیزه ایجاد کرده‌است.

 

برنامه‌تان در این جلسات هفتگی چیست؟

دعای کمیل می‌خوانیم که خیلی تاثیرات عجیبی می‌گذارد.

 

شلوغ می‌شود؟

از نظر کمی گاهی شلوغ است و گاهی نه. بیشتر کیفیتش مهم است.

 

فقط خود ایرانی‌ها می‌آیند؟

نه، از همه ملیت‌ها شرکت می‌کنند. افغان، ترک، لر و... .

 

ولی برای مسافرت‌هایی از این دست، خیلی‌ها حاضرند و پای کار هستند. درست است؟

بله، خیلی ظرفیت بالاست. دوست داریم یک کار حرفه‌ای و کارشناختی شروع کنیم و از عزیزانی که در ایران تجربه دارند کمک بگیریم.

 

سفارت با شما همکاری می‌کند؟

بعضی موقع‌ها.

 

آیا همتی در سفارت برای کمک به گروه‌های این‌چنینی هست؟

اصلا نیست. اگر بود که تا حالا یک کاری کرده‌بودند. این فعالیت‌ها کارهایی مردمی و خودجوش هستند. سفارت کاری نکرده و نخواهدکرد.

 

آمارش را دارید که هلند چند نفر مسلمان دارد؟

بله، حدود ٢۵۵هزارنفر از ١۵-١٠ملیت مثل ایرانی‌ها، پاکستانی‌ها و افغانستانی‌ها شیعه هستند و کل مسلمانان هم اگر اشتباه نکنم، یک‌میلیون و ١٠٠هزار نفرند.

 

جمعیت کل هلند چقدر است؟

بیشتر از ١۵میلیون. 

 

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون