تاریخ خبر: کد خبر: 318

قاضی زاده ضمن بازدید از سایت " نماینده " عنوان کرد:

قاضی زاده: نظام بانکی ما در راستای تقویت طبقه مرفه فعالیت می کند

به گزارش قاصدنیوز به نقل از نماینده؛ سخنگوی پیشین جبهه پایداری است که به بهانه سالروز تشکیل اولین مجلس شورای اسلامی افتخار میزبانی‌اش را داشتیم. در حین بازدید «امیرحسین قاضی زاده» از تحریریه و بخش‌های مختلف پایگاه خبری- تحلیلی نماینده دریافتیم که انتقاد بسیاری به فضای رسانه ای کشور دارد. نوع نگاه متفاوتش به مسایل جاری کشور برای ما بسیار تعجب برانگیز بود.

 

اگر موافق باشید گفتگو را از مدل رسانه ­ای مطلوب حکومت اسلامی آغاز کنیم. به نظر شما شاخص ­ها و الزامات کار رسانه­ ای برازنده نظام اسلامی چیست؟ آیا در مدل، با رسانه­ مرسوم دنیا باید متفاوت باشد؟

ما در جریان ایجاد تمدن نوین اسلامی هستیم، لذا تمام رویکردهای در حال شکل گیری کشور باید در راستای این مفهوم کلان باشد. اما شاهد ترجمه گرا و ترجمه زده بودن برخی بخش­ ها و حوزه­ ها هستیم و درحال حاضر هم به لحاظ پارادایمی با آن­ها دچار مشکلات جدی شده­ ایم. یکی از آن حوزه­ ها، حوزه­ ی هنر است. هنر در کشور ما بخصوص هنرهای نمایشی بسیار ترجمه گراست . به این معنا که مفاهیم، اصول حاکم و مکاتبی که در آن حوزه­ ها پیگیری می­ شود در راستای این مفهوم کلان یعنی تمدن اسلامی نیست. حوزه رسانه­ هم به همین صورت است. رسانه­ ها در کشور ما اعم از حزب اللهی و یا غیر از آن، هم در اهدافی که دنبال می­ کنند و هم به لحاظ متدولوژیک مقلد هستند. حالا رسانه­ های انقلابی­ تر سعی می­ کنند از محتوای انقلابی و دینی ذیل همان روش­ ها و ابزارها استفاده کنند و رسانه­ های غیر و یا ضد انقلابی از محتوای غیر انقلابی استفاده می­ کنند ولی این تفاوت محتوا چیزی را تغییر نمی ­دهد و در کل رسانه در این مدل در مفهوم تمدن سازی اسلامی عمل نمی ­کند. مسیر، مسیر غلطی است و مدلی که بچه­ های ما برگزیده ­اند تا محتوای اسلامی در آن بریزند اشتباه است لذا سیستم خودش را به این رسانه­ ها تحمیل می­کند ودر عمل شاهد خروجی غیر اسلامی (هم به لحاظ مفاهیم و هم عملکرد یعنی رعایت حرام­ ها و حلال­ های الهی) هستیم.

 

با این رویکرد شما  نگاه ابزاری صرف به رسانه را نفی می­ کنید؟

بله قطعاً . من حتی نگاه ابزاری به فیزیک و شیمی را که جزو علوم مطلق هسند، نفی می­ کنم تا چه رسد به رسانه که جزو علوم انسانی به شمار می رود !  هر چیزی که حاکم بر جامعه است واجد یک مکتب است و شما را به سمتی می­ کشاند. لذا در این معنا می­توان گفت که ابزار صرف وجود ندارد. اینکه مثلاً بگوییم این صرفاً میز است و می­توان کتاب دینی یا غیر دینی روی آن گذاشت در سیستم­ ها و مفاهیمی که جامعه را اداره می­ کنند، معنا ندارد.

سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی

نگاه­ هایی که سعی می­ کنند مصادیق دیگری را برای رسانه پیدا کنند و به عنوان مثال می­ گویند رسانه شیعه منبر و مسجد است، با نگاه شما فاصله دارد؟

آن نگاه مثل معماری است و واجد هویت مخصوص و مستقل خود است. حتی به دلیل هویت مستقل خود کارکردها و ابزارهای متفاوتی نسبت به سایر هویت­ ها دارد، البته ابزار صرف نیست. هر مکتبی ابزار متناسب با خودش را طراحی می­ کند و می­ سازد. نظام رسانه­ ای که ورود به زندگی خصوصی مردم است و حریم ندارد، حتی به لحاظ ساختارها و زیرساخت­ها متناسب مکتب ما نیست. به عنوان مثال اینگونه نیست که بگوییم یک شبکه اجتماعی وجود دارد و ما در آن حرف­های خوب به اشتراک می­گذاریم. خود این مدل که ورود به زندگی خصوصی است با نگاه مکتبی ما که حریم دارد، تناسب ندارد. پس اگر می­ خواهیم شبکه اجتماعی بسازیم باید متناسب با الزامات مکتب خودمان باشد. البته مجموع علومی که در اختیار دیگران است را رد نمی­ کنم؛ همانگونه که دین ارزش­های انسانی مطلق را رد نمی­ کند. تأکیدم بر این است که ما نمی­ توانیم به صورت منفعلانه ترجمه گرا باشیم و به آنچه وجود دارد با این تصور که تا اندازه­ای محتوا را تغییر دهیم، رجوع کنیم. این مدل تغییری در کل عالم هستی ایجاد نمی­ کند. ابزار باید دینی باشد. با رجوع به سرنوشت عمده کسانی که از مسیر حق خارج شدند متوجه می­ شویم، ابزار باطل باعث انحراف آن­ها به سمت باطل شده است نه اهداف باطل! آن­ها ابزار باطل را تئوریزه نمودند و برای آن هدف تراشیدند.

 

به نظر این نگاه کلان از شخص شروع نمی­ شود

بدنه رسانه­ای حزب الله باید خودش را تعریف کند. باید فکور باشیم نه مقلد! در اوج خفقان حضرت رسول (صلوات الله علیه) در یک جامعه بدوی توانست پیام خود را جهانی و ابدی کند. انتقال پیام را مگر می­ شود بدون رسانه انجام داد؟! رسانه که فقط اینترنت و غیره نیست. می­ توان آن مدل را به روز و مدرن کرد. روش رسانه ­ای انبیا و اولیای الهی در شرایط گوناگون و مواجهه با افراد مختلف متفاوت بوده است به عنوان مثال وقتی در مقابل دشمن قدار مانند حضرت طالوت در مقابل جالوت، وقتی در زندان، اقلیت و یا اکثریت بودند روش گفتگو با مردم و انتقال پیام­شان متفاوت بوده است. باید روی این روش­ها کار کرد و آن­ها را به روز کرد.

 

برای رسیدن به این مدل باید ابزارهای متناسب با آن هم فراهم باشد

بزرگترین ابزار، انسان و اعتقاد است. انبیا و اولیای الهی به ما نشان دادند که این اقدامات را در نبود کامل امکانات انجام دادند. ظاهراً طبق آنچه می­ بینیم بین رفاه زدگی و دین­داری تضاد است. دراین بین به چیزی به نام مفهوم برکت می­ رسیم. آیا برکت یک مفهوم انتزاعی برای تخیله روانی انسان است و یا واقعا وجود دارد؟ زمانی یک چوپان برای من مفهوم برکت را در تفاوت میان سگ و گوسفند تعریف کرد و اشاره داشت که سگ سالی سه بار و هر بار شش بچه به دنیا می­ آورد ولی گوسفند هر سال فقط یک بره به دنیا می­ آورد و علاوه بر آن در تمام دنیا گوسفند ذبح و خورده می­شود. با این حال اگر آمار بگیرید در دنیا تعداد گوسفندان با سگ­ها قابل مقایسه نیست! زیرا خداوند در نسل گوسفند برکت قرار داده و در سگ نه! به نظر من  در پیشبرد اهداف رسانه­ ای هم باید به دنبال برکت باشیم.

 

جایگاه مردم در مدل رسانه ­ای تمدن اسلامی کجاست؟ سطح آگاهی بخشی به مردم تا کجا تعریف می­ شود؟

به قول مقام معظم رهبری مردم سالاری دینی یک واقعیت عینی و مدلی بالاتر و برجسته­ تر از دموکراسی است. ما به عنوان رسانه باید نسبت امام و امت را مشخص سازیم و سپس از درون این بحث مردم سالاری دینی را استخراج کنیم. نمی­ توانیم به بهانه دموکراسی و آزادی بیان، به حریم خصوصی افراد در جامعه اسلامی وارد شویم. باید به مردم معیار دهیم تا خودشان بتوانند تشخیص دهند. تا زمانی که ما از روش­های غربی در ابزارهای رسانه بهره می­بریم جز دشمنی، عداوت و ضربه زدن به نظام اسلامی، بهره دیگری نصیبمان نخواهد شد­. برای مثال زمانی که ما صحبت های وزیر ارشاد را می­شنویم و آن را خلاف شرع می­دانیم و یا صحبت­هایی چند روز پیش رئیس جمهور مبنی بر این که مشتی متوهم بیکار نگران دین مردم هستند، درست است که اشتباه است چرا که وظیفه دولت اسلامی هموار کردن راه سعادت و دینداری برای افراد جامعه است ولی نمی­توانیم بگوییم که از دین خارج هستند. تنها می­توان به  این نکته اکتفا کرد که این حرف­ها خلاف دین است. در نقد این گونه عملکردها اگر به این نکات که افراد در ابتدا چگونه بوده ­اند و حال به کجا رسیده اند پرداخته شود، به نظر من به جایی نخواهیم رسید.

سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی

اگر موافق هستید گریزی هم به مسائل روز داشته باشیم. یکی از موضوعاتی که شما در ماه­های اخیر زیاد به آن پرداخته­ اید و دغدغه مقام معظم رهبری بوده است، موضوع جمعیت است. با توجه به مطالبی که در این خصوص قبلاً بیان فرمودید به نظر می­ رسد در عوامل جمعیت مسائل فرهنگی بیشتر از  زیرساخت­های اقتصادی در نگاه شما اهمیت دارند. جنابعالی به مباحث فرهنگی در حوزه جمعیت بیش از مباجث اقتصادی معتقد هستید. این اعتقاد بر پایه چه مبنایی است؟

حقیقت این ست که در دنیا کشورهایی دچار معضل کمبود جمعیت شده­ اند که مدرنیسم لیبرال را دنبال کرده ­اند. کمبود جمعیت پدیده­ای وابسته به شهرنشینی و توسعه است. به همین دلیل کشورهای توسعه یافته اتفاقاً با این مشکل رو به رو هستند. کشورهایی که رشد منفی و یا رشد بسیار پایین جمعیت دارند هیچ کدام جزو کشورهایی با درآمد سرانه پایین و فقیر نیستند لذا این معظل کاملا به پدیده شهر نشینی و رفاه طلبی مربوط می ­شود. توسعه یافتگی هرچه بیشتر باشد مشکلات جمعیتی نیز بیشتر است به این معنا در این بین کشورهای اسکاندیناوی که از بالاترین شاخص رفاه اجتماعی و HDIبرخوردارند، بیشترین مشکل را در رشد منفی جمعیت دارند. حتی کشورهایی مثل آلمان که ضریب جینی در آن­ها کمتر است و شاخص عدالت در این کشورها نسبت به آمریکا در سطح بهتری قرار دارد، مشکلات جمعیتی آنان بدتر از آمریکا است. با این تفاسیر مشخص می­شود که بحث اقتصادی در این موضوع مطرح نیست بلکه یک پدیده و معظلی­ کاملاً مرتبط با سبک زندگی و اینکه ما زن، جایگاه خانواده و مسائلی که حول آن­ها تعریف می­شود را، در جامعه چگونه تعریف کنیم. تا زمانی که این­ها را در جامعه حل نکنیم موفق به رفع مشکل جمعیت نمی­شویم. برخی کشورها ۴۰ سال است که مشوق­های هنگفت و قوی اقتصادی مانند مرخصی های ۱۰۰ ماهه بعد از زایمان، تقبل هزینه­های فرزند و ... در این زمینه اختصاص داده­اند با اینحال جز دو کشور باقی کشورها نتوانسته­اند نرخ جمعیتی خود را اصلاح کنند. این دو کشور هم فقط توانسته­ اند به سطح جانشینی برسند. لذا اگر قرار بود سیاست­های اقتصادی در جهت افزایش جمعیت جواب دهد باید در این کشورها با آن همه ثروت و سرمایه شاهد این امر می­بودیم. البته نه اینکه راهکارهای اقتصادی را لحاظ نکنیم و این راهکارها هم در قانونی که پیش بینی کرده­ایم، لحاظ شده است. اما در کنار سیاست­های اقتصادی مسئله اصلی مباحثی مربوط به ازدواج، سبک زندگی، زوجیت، احساس مسئولیت در رابطه با خانواده و جامعه، تمایل به ازدیاد نسل و ... است. پوچ گرایی و لذت­گرایی دو روی یک سکه­اند به این معنا لذت­گرایی صرف که جزو اصول اومانیسم به شمار می رود وقتی در جامعه­ای حاکم شد به دلیل اینکه در این تفکر معنا و مفهوم معاد و آخرت از بین می رود، فرد فقط به فکر لذت بردن صرف از این دنیا است. در چنین اوضاع و احوالی دیگر شخص به فرزند آوری و ادامه نسل اهمیت نمی دهد و ما شاهد ازدواج های موقت، عدم فرزند آوری و یا تک فرزندی و ... هستیم .

 

در این خصوص مجلس چه اقداماتی را انجام داده و یا در دستور کار دارد؟

یک قانون ۵۵ ماده­ ای برای ارائه به صحن علنی آماده و تدارک دیده شده است. با توجه به بار مالی این طرح امیدواریم که دولت محترم حمایت خود را شامل حال این طرح نماید. اگر حمایت دولت نباشد به جایی نخواهیم رسید. در این قانون در یک بخش دستورات کیفی صادر شده است مانند اینکه حکم کرده ­ایم که صداوسیما در عرصه هنر و فرهنگ سازی چه کارهایی را انجام دهد. البته این حکم ما خیلی ارزشمند نیست و فقط محملی را برای نظارت­های بعدی نمایندگان ایجاد می­ کند که زمینه سوال مطالبه­ گری در مقابل این قانون ایجاد شود. در حال حاضر صداوسیما و یا آموزش و پرورش و ... باید این اقدامات را انجام دهند و اگر در این زمینه اقداماتی صورت نگرفته، کم کاری کرده ­اند.

 

با نگاهی که رهبری به بحث جمعیت دارند و مطالبی را که در این باره مطرح ساخته ­اند به نظر می­رسد که ضرورت قید فوریت در این مسئله وجود دارد؛ اصلاح فرهنگ فوری نیست و زمان­بر است، با نگاه شما که عامل اصلی را مباحث فرهنگی و اصلاح زیرساخت­های فرهنگی را از الزامات اصلی می­ دانید، فوریت را چگونه می­ توان لحاظ کرد؟

من مقدم و موخر سوال شما را قبول ندارم. فوریست به این دلیل که اقدامات ما آثار چهل ساله دارد. هر اقدامی در این حوزه در یک فرایند ۴۰ ساله لحاظ می­شود. فوریت مبحث به این علت است که فرصت را از دست می­دهیم. جامعه ما امروز در زمان پنجره طلایی جمعیت قرار دارد و جمعیت بارور جامعه در سطح مطلوبی است. اگر این زمان بدون اجرایی شدن اقدامات در این عرصه، سپری شود قطعا این زمان طلایی را از دست خواهیم داد. لذا چاره جویی فوری­ست ولی اقدامات ضربتی و فوری که از جنس اقدامات اقتصادی است همانطور که اشاره شد حداقل در تجربه بین المللی موفق نبوده است. خوشبختانه مولفه­ های اجتماعی موجود در جامعه ایرانی به خرابی جوامع غربی نیست بنابراین هنوز تمایل به ازدواج و فرزندآوری حتی تا سه فرزند در جامعه ما بالاست. این آمار به این معناست که اگر بتوانیم فضای اجتماعی و اقتصادی کشور را به گونه­ ای قرار دهیم که افراد به تمایلاتشان دست یابند، مشکل در نرخ باروری کل حل خواهد شد.

 

گفتگوی اخیر شما به عنوان یک پزشک در رابطه با نظام بانکی بسیار جالب بود. فرمودید که سیستم بانکی نه در خدمت جمهوریت و نه اسلامیت نظام اسلامی است. این نظر بر چه مبنایی­است و اگر امکان دارد در این زمینه بیشتر توضیح دهید.

من در هر موضوعی ابتدا به هدف نگاه می­کنم و هدف را مبتنی بر جامعه اسلامی تعریف می­کنم. بعد باید دید هر موضوع توانسته به هدفش عمل کند یا نه. ابتدا باید نقطه مطلوب را تعریف و سپس مسئله یابی شود. اهداف نظام بانکی باید در راستای اهداف نظام اسلامی تعریف شود. نظام بانکی ما نه در راستای جمهوریت و نه در راستای اسلامیت نظام فعالیت می­کند. جمهوریت به معنای تقویت نقش مردم در اداره کشور است در حالی که نظام بانکی ما در راستای تقویت طبقه مرفه جامعه فعالیت می­کند به این علت که بانک­ها خودشان را با تورم موجود در جامعه هماهنگ می­کنند. اصل تورم به معنای فاصله طبقاتی است.  انتقال ثروت از طبقات پایین به طبقات بالای جامعه کارکرد تورم است. نظام بانکی در راستای توسعه تورم فعالیت می­کند و خودش را با سقف تورم و طبقاتی که خودشان را بتوانند با آن سقف تورم هماهنگ کنند، تنظیم می­کند.

 

اسلامیت آن مشخص است ولی در مورد جمهوریت در سایر کشورها چه می­ کنند؟ آیا ورشکستگی­ های عظیم بانکی که در برخی کشورها شاهد هستیم نشان از جمهوریت است؟

بانک مرکزی بانک­ها را کنترل می­ کند. ورشکستگی بانک­ها در برخی کشورها نشان از التزام است در غیر این صورت آن­ها هم می­ توانستند با سفته بازی و خلق پول­های بدون پشتوانه مانند بانک­های ما، تولید تورم کند. البته به این معنا نیست که بانک­ها در آن کشورها به نفع مردم کار می­ کنند اما اگر برنامه دولت مانند دولت­های اروپای غربی، برنامه رفاه باشد مکانیزم عملکردشان کاملاً سوسیالیستی است؛ سقف و کف را نمی ­گذارند از هم دور شود لذا سود و بهره بانکی را کنترل می­ کنند. هیچ گاه در آن کشورها بهره بالاتر از ۲-۳ درصد نمی­ بینیم. بهره­ ی بالا یعنی صاحب سرمایه بدون هیچ فعالیتی دارای ثروت شود. البته کاری نداریم که کل جریان سرمایه اینگونه عمل می­کند. کل جریان سرمایه در حال انجام یک همسان سازی بین المللی است لذا همانگونه که در یک جامعه، تورم به سود ثروتمندان عمل می­کند مجموع انتقال ثروت در دنیا به سمت کشورهایی که می­توانند خودشان را با تورم جهانی تراز کنند و کشورهای سرمایه­دار است. این اقدام را آمریکایی­ها انجام داده­اند و همین رویه در بانک­های ما در حال انجام است. آمریکا با خلق دلار در حال انتقال تورم و بدهی خود به سایر کشورهاست و بانک­ها نیز در حال انتقال ثروت به طبقات بالای جامعه هستند. به نظر من دلیل این مشکلات نیز در جامعه ما همان ابزار است که در ابتدای بحث به آن اشاره شد. وقتی که عقود اسلامی در بستر ابزار بانکداری ربوی قرار داده شود، ابزار می­تواند خودش را به محتوا تحمیل کند. به همین دلیل در اسلام ابزار و هدف جدا ازهم نیستند و یکپارچه تعریف می­شوند. هر هدفی سازوکار مخصوص به خود را دارد. با سازوکار بانکداری غربی که برخواسته از بنک یهودی­های ساکن ایتالیاست که در اصل میز ربا بوده، مبنای ربوی دارد و اصالتش سود نه مشارکت اجتماعی است؛ نمی­توان انتظار داشت که بانک­ها بر ضد جمهوری اسلامی عمل نکنند. یک شرکت خصوصی با مبنای سود است ولی شرکت سرمایه داری دولتی مبنایش مشارکت است نه سود! اهداف و ذهنیت­ها باید اصلاح شود و بعد بر اساس آن فکر و فرهنگ، افراد را برای مدیریتش تربیت کرد. در این صورت می­توان اصلاح فکر و فرهنگ کرد. در جای جای زیر نظام­هایی که ذیل نظام اسلامی تعریف شده مانند نظام بانکی، نظام آموزشی و ... ما این مشکل را داریم و بر ضد جمهوریت و اسلامیت نظام حرکت می­کنند.  

 

این نکته مثال جالب و شاید نمونه خوب و ملموسی بود از ورود با نگاه ابزاری و در نتیجه انحراف که در ابتدای بحث در مورد رسانه داشتید

اگر تاریخ ظهور و نزول جریان­های سیاسی و قدرت­های اجرایی حتی بعد از انقلاب را نگاه کنید؛ نگاه عملگرایانه­ شان باعث رسیدن به نقطه­ ای شد که در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفتند. تمام کسانی که مقابل نظام ایستادند چه در دولت­های ابتدای انقلاب چه بعد از آن، هیچ یک از ابتدا شر مطلق نبودند. از مدافعین انقلاب بودند و مفاهیم حکومت اسلامی را قبول داشتند اما به علت استفاده و نگاه ابزاری به مسائل نتوانستند بین خود و اسلام نقطه مشترک تعریف کنند و ضد دین شدند! به نمونه دیگری برای روشن شدن بحث اشاره می­کنم؛ در دوره سازندگی بعد از تخریب گسترده جنگ تحمیلی، ۱۰۰۰ میلیارد تومان به مبلغ آن زمان خسارت، عدم منابع و نقدینگی و غیره برای سازندگی و جبران این کسری نقدینگی یکی از ظرفیت­هایی که داشتیم انتقال نقدینگی از ایرانیان خارج از کشور و جذب سرمایه ­گذاران خارجی بود. برای جلب نظر و خوشایند این افراد تصمیم گرفته شد که به اصطلاح فتیله احکام شرعی پایین کشیده شود و مناطقی به نام منطقه آزاد در این راستا برایشان در نظر گرفته شد. چرا باید مناطق آزاد در یک جزیره و در حاشیه باشند؟ چه امتیازی در مناطق آزاد می­دادیم که در داخل نمی­توانستیم بدهیم؟ چرا باید چنین تبعیضی را تعریف می­کردیم؟ این طرز فکر بود که می­خواهیم به هر قیمتی آن­ها بیایند حالا چه کاری به مشروب و کراواتشان باید داشته باشیم! نتیجه اینکه ایده ایجاد مناطق آزاد با این نگاه ابزاری شکل گرفت و نتیجه این شد که در ساختار فرهنگی کشور تزلزل ایجاد شد و پولی هم جذب نشد! نیت و هدفی که دنبال می­شد خوب بود اما ابزار غلط در مسیر خودش را تحمیل می­کند. لذا در حال حاضر می­بینیم انقلابیون اول انقلاب امروز چه به روزشان آمده و خودشان جزئی از سیستم شده­ اند!

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون