تاریخ خبر: کد خبر: 2126

معرفی جدیدترین کتاب حجت الاسلام پناهیان+ خرید پیامکی

رابطه‌هایی که تجربه کرده‌اید را مرور کنید: «رابطه با پدر و مادر»، «رابطه با خواهر و برادر»، «رابطه با دوست»، «رابطه با استاد و معلم»، بعضی‌هایتان «رابطه با همسر» و بعضی‌هایتان «رابطه با فرزندان». برای فهم هر رابطه‌ای شما باید تغییر خاصی پیدا کنید. کسی که همسر ندارد، نمی‌تواند رابطه با همسر را درست درک کند. حالا رابطه داشتن با مولا یعنی چه؟

حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان قریب دو دهه است که بعنوان یک منبری و خطیب توانمند شناخته شده است. حضور ثابت وی در برخی هیئات دانشگاهی مانند «دانشگاه تهران و دانشگاه امام صادق(ع)» و از طرفی استقبال از منابر او در هیئات عمومی‌تر مانند «مهدیه تهران» شاهدی بر این مدعاست که طیف‌های مختلف جامعه معارف دینی که توسط وی ارائه می‌شود را می‌پسندند و مفید می‌دانند.

اما این خطیب قدیمی و جا افتاده، چند سالی هم هست که دست به قلم شده و به تالیف کتاب می‌پردازد. و اتفاقاً حالا از آثار و نوشته‌های او هم استقبال می‌گردد. «شهر خدا»، «شکوه امر خدا»، «تحلیلی بر نگاه امام(ره) به هنر و رسانه»، «انتظار» و «رهایی از تکبر پنهان» پنج کتابی هستند که تاکنون به قلم وی انتشار یافته‌اند. برخی از این کتابها مستقیما به قلم او منتشر شده و برخی دیگر برگرفته از منابر این استاد حوزه و دانشگاه هستند که البته دسته دوم هم با نظارت وی بوده است.

 

کتاب «نگاهی به رابطه عبد و مولا» آخرین کتاب از حجت السلام و المسلمین علیرضا پناهیان است که در همین چند روز گذشته وارد بازار کتاب شده است. در مقدمه کتاب اشاره شده است که این کتاب برگرفته از سلسله مباحث استاد پناهاین با موضوع «رابطه عبد و مولا» است که عمدتا در ایام اعتکاف و در مساجد دانشگاه‌های تهران ارائه شده و مورد استقبال دانشجولان و دانشگاهیان قرار گرفته است.

 

سبک نگارشی کتاب هم مانند کتاب قبلی پناهیان یعنی «رهایی از تکبر پنهان» است. نویسنده آن کتاب درباره شیوه خاصی که برای نگارش کتاب در نظر گرفته بود چنین توضیح داده بود که: «در این اثر تمامی بندهای ارایه شده کتاب با وجود استقلال معنا، با یکدیگر پیوندی دارند که نشان از نوعی خلاصه‌گویی دارد. در نگارش این کتاب تصمیم داشتم با تجربه کردن این شیوه از خلاصه‌نویسی، تاثیر القای معانی به مخاطبان را ارزیابی کنم تا از نتایج آن در تالیفات بعدی‌ام کمک بگیرم و به این نکته دست‌یابم که آیا کم‌حجم نوشتن مطالب موجب نتایج عمیق‌تری در ذهن خوانندگان می‌شود یا نه.»

 

ظاهراً موفقیت آن شیوه نگارش موجب شده است تا علیرضا پناهیان در کتاب جدیدش هم تقریبا همین شیوه خلاصه نویسی و استفاده از بندهای کوتاه را انتخاب کند.

 

درک رابطه عبد با مولا، ثمرۀ معرفت نفس، برخی آثار رابطه عبد با مولا، رشد رابطۀ عبد و مولا در گرو «امر و اطاعت»، عبدپروری مولا، چند راهکار دیگر برای رشد رابطۀ عبد و مولا، و شرایط عبودیت در حدیث «عنوان بصری» عناوین کلی فصل‌های کتاب هستند.

 

اگر کتابهای قبلی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان را دیده باشید می‌دانید که قطع و سر و شکل این کتابها چقدر برای مطالعه در شرایط مختلفی مانند مترو و اتوبوس و... مناسب است.

 

بخش‌هایی از متن کتاب «نگاهی به رابطۀ عبد و مولا» را در ادامه بخوانید:

در روانشناسی رشد می‌گویند بچه‌ها به هر عکسی که نگاه می‌کنند بلافاصله می‌پرسند: «بابا و مامانش کو؟» مثلاً تا یک مرغابی کوچولو ببینند، می‌پرسند: «بابا و مامانش کو؟» یا اگر سه وسیله انتخاب شود، وقتی بچه‌ها به آنها نگاه ‌کنند می‌گویند: «این بچه‌اش است، این دو تا هم بابا و مامانش.» آناً این رابطه را کشف می‌کنند و به خودشان هم به عنوان کودک، علم شهودی دارند. کودک هم همه چیز را به این عنوان می‌بیند. عبد هم همین‌طور است. انسان هم اگر عبد بودن خود را درک کرد، آناً به دنبال مولایش می‌گردد.

 

یک مادر وقتی می‌خواهد با بچه‌اش ارتباط برقرار کند، به او غذا می‌دهد، تر و خشکش می‌کند. وقتی می‌خواهد با او صحبت کند، می‌گوید: «عزیزم، فدات شم و...». شما وقتی با یک گُل ارتباط برقرار کنید گُل را می‌بویید. اگر گُل با شما ارتباط برقرار کند، عطر شامه‌نوازش را به شما تقدیم می‌کند. اگر خدا بخواهد رابطه قشنگی با عبدش برقرار کند چه می‌کند؟

 

اگر عبد‌بودن خودت را کشف کنی و احساس نیاز به مولا پیدا کنی، می‌گویی: «کیست که به من امر کند؟» حتی جلوتر می‌روی و می‌گویی: «کیست که اگر امرش را اطاعت نکنم مرا به دوزخ ببرد؟ مولای سفتی باشد. «ربّ» باشد که اگر اطاعتش نکنم، مرا بکُشد، مجازات کند، دقت کند، نابود کند. اگر خواست تشویق کند و اگر گناه کردم تمنا کنم تا مرا ببخشد.» این نیاز توست.

 

از جهنم زیاد با خدا صحبت کنید. اگر می‌خواهید از جهنم صحبت کنید گناهانتان را نشمارید. اگر می‌خواهید از جهنم صحبت کنید به باورتان نگاه نکنید. نگویید: «آیا واقعاً ما به جهنم می‌رویم؟» به احتمالات نگاه نکنید. اصلاً یقین داشته باشید که به جهنم نمی‌روید. مگر امیرالمؤمنین(ع) احتمال می‌داد که خدا او را به جهنم ببرد؟ پس چرا این‌قدر در مناجات خودش از جهنم با خدا سخن می‌گفت؟ این آن معنویت و عرفان ناب است. عرفان بی‌جهنم، بازی کردن با مفهوم عرفان است. خدایی که جرأت نکند کسی را جهنم ببرد که خدا نیست. نمی‌شود او را پرستید. فقط می‌شود با او بازی کرد و با او سرگرم شد. با بُت هم می‌شود سرگرم شد.

 

کسی که رابطه‌اش را با خدا، که اصلی‌ترین رابطۀ روح او و شریان حیاتی اوست، پیدا نکرد، بقیه رابطه‌هایش را هم پیدا نمی‌کند. این‌قدر «انسان، انسان» نکنید، کمی انسان را در تعریف حقیقی خودش نگاه کنید. انسان در تعریف حقیقی‌اش یعنی «عبد». عبد هم اول مولا می‌خواهد، مولایش کو؟ اگر مولا ندارد، پس چیست؟ کسی که مولا ندارد، هویت ندارد.

 

رابطه‌هایی که تجربه کرده‌اید را مرور کنید: «رابطه با پدر و مادر»، «رابطه با خواهر و برادر»، «رابطه با دوست»، «رابطه با استاد و معلم»، بعضی‌هایتان «رابطه با همسر» و بعضی‌هایتان «رابطه با فرزندان». برای فهم هر رابطه‌ای شما باید تغییر خاصی پیدا کنید.  کسی که همسر ندارد، نمی‌تواند رابطه با همسر را درست درک کند. حالا رابطه داشتن با مولا یعنی چه؟

 

اگر شما هم دوست دارید تا این کتاب را بخوانید، می‌توانید عدد 19 را به شماره 09190132580 ارسال کنید تا این کتاب 7500 تومانی در تهران با فقط 2500 تومان هزینه ارسال (مجموعا 10 هزار تومان) برای شما ارسال شود. ارسال برای شهرستانها با دریافت هزینه پست خواهد بود. به درخواست بیست جلد و بیشتر تخفیف ده درصدی تعلق خواهد گرفت.

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون